پرده اول :
شب قبل حسابی بحثمان شده بود و با اوقات تلخی خوابیدیم و صبح هم خواب ماندم و چون دیرم شده بود با استرس از خانه زدم بیرون ، تو خودم بودم و داشتم به حرفای دیشب علی فکر می کردم که صدای گرمپ برخورد یک چیزی به ماشین مثل یک پتک خورد تو سرم .
تو حالت گیج و ویجی و شوک برخورد بودم و قلبم داشت می آمد تو دهنم که از آیینه دیدم یک پژو از پشت زده به من تا آمدم به خودم بجنبم و کمربند ایمنی را باز کنم و بیام پایین ببینم چی شده دیدم راننده پژو آر دی نقره ای با چابکی خاصی و کمی هم دست پاچگی دنده عقب گرفت و با سرعت زیادی گاز داد و رفت !!
من ماندم گیج و مبهوت و صدای بوق ماشین هایی که تازه به صحنه رسیده بودند و بد و بیراهش را به من می دادند که چرا راه را بسته ام !
یکی هم شیشه را داد پایین و گفت : " شما ها را چه به رانندگی !! "