مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

آدمی به کلمه زنده است ...
مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

اینجا برای من

همچون فانوس کوچک نقره ای

خانه مادربزرگ است !

فانوسی که شاید کم نور باشد !

اما روشن می کند !

تا شاید که بتوانم پیش پایم را ببینم ...

-----------------------------------

استفاده از مطالب این وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است.

اگر مطلبی را دوست داشتید حتما نظر بدهید.

ممنون می شوم که وقت می گذارید.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

 

 طرح فاصله گذاری هوشمند به نظر من بازی با کلمات برای سرپوش گذاشتن بر همان روش ایمنی گله ای یکی از سه راه حل مقابله با کرونا است.

یک نگاه اجمالی به حضور مردم در خیابان ها هیچ جای شک و شبهه باقی نمی گذارد که میزان رعایت افراد جامعه از پروتکل های ایمنی و بهداشتی مقابله با کرونا در چه حدی هست.

خیلی ها را می بینی که در عمل هیچ اعتقادی به وجود مهمان ناخوانده ای به نام کرونا ندارند و با بیخیالی تمام مشغول برنامه های روزانه خود هستند حتی با شدت بیشتری نسبت به قبل !

نتیجه اینکه :

مردم که ناگزیرند !!

دولت هم که آهی در بساط ندارد و در جنگ است و به ناچار بین بد و بدتر مجبور به انتخاب گزینه بد هست !

فقط می ماند انصاف ویروس کرونا و رحم خدای مهربانمان که بخشنده و بخشاینده است.

۵ نظر ۲۳ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۲۲
سارا سماواتی منفرد

شب بارانی بود و آبستن یک گریه ی طولانی !

راه می رفتم و هی خون جگر می خوردم

در سرم فکر و خیالی که نمی دانی بود !

ناگه چو مهتاب زان میان گذشتی ...

آه لشکر چادر تو خانه خرابی ها کرد !!

همه ی مصر به دنبال زلیخا بودند!

چو ندیده بودند تو را چنین دیوانه بودند!

دریاب مرا دلبر بارانی من ...

 

پی نوشت  :

اصل این شعر با نام " لشکر چادر تو خانه خرابی ها کرد " برای شاعر معاصر گرانقدر آقای "  مرتضی عابد پور لنگرودی" هست. (در قسمت پیوند های روزانه هم اصل شعر را قرار دادم )

و اما ...

شعری که مربوط به این پُست هست از در هم ریزی و تغییر شعر ایشان و ناشی از تراوشات ذهن همسر جان بنده در این ایام قرنطینه خانگی و پس از وبگردی های این چند روزه هست.

خلاصه که همسر جان فیلشان یاد هندوستان نموده اند و جهت تشکر از تحمل ایشان در خانه توسط اینجانب هوس شعر گفتن به سرشان زده و خوب نتیجه این شده دیگه !! به بزرگی خودتان ببخشید winkcheekyblush

تو اخبار آمده بود که دعواهای زناشویی تو این مدت سه برابر شده !

تو در همسایه ما که اینجوری بوده دیشب و امروز صبح دو تا از همسایه ها زن و شوهر حسابی فحش و فحش کاری داشتند coolno .

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۲۱
سارا سماواتی منفرد

 

باز در خاطره ها ، یاد تو ای رهروِ عشق

شعله سرکشِ آزادگی افروخته است

 

یک جهان بر تو بر همّت و مردانگی ات

از سرِ شوق و طلب ، دیدهِ جان دوخته است

 

نقش پیکار تو در صفحه تاریخ جهان

می درخشد ، چو فروغ سَحَر از ساحل شب

 

پرتویش بر همه کس تابد و می آموزد

پایداری و وفاداری در راه طلب

 

چهرِ رنگین شفق ، می دهد از خون تو یاد

که ز جان بر سر پیمان ازل ریخته شد

 

رهروِ کعبه عشقی و در آفاق وجود

با پرِ شوق سوی دوست برآری پرواز

 

جان به قربان تو ای رهبرِ آزادی و عشق

که روانت سرِ تسلیم نیاورد فرود

 

زِ آن فداکاریِ مردانه و جانبازیِ پاک

جاودان بر تو و برعشق و وفای تو درود

 

 

 

شعر با تخلیص از استاد شفیعی کدکنی

۰۹ فروردين ۹۹ ، ۲۱:۲۷

 

چند روزی بود می خواستم بیایم اینجا ولی بدجوری پُشتم باد خورده بود !

بدجوری درگیر خودم ، زندگی و شُغلم بودم ولی کرونا که آمد حداقل تا حدودی از دست شُغلم و مسئولیت بیرون از خانه خلاص شدم.

این هفته آخرِ سالی که گذشت در قرنطینه و تنهایی شیرینم مشغول خانه تکانی و رُفت و روب بودم .

زمانهایی هم که علی نبود با خودم خلوت می کردم و به خیلی چیزها فکر می کردم ...

خیلی چیزها که باید دوباره مرورشان می کردم ...

چیزهایی که باید در موردشان حسابی تجدید نظر کنم ...

به کارهایی که دوست داشتم انجام بدهم و انجام ندادم ...

به سفرهایی که دوست دارم بروم و نرفتم ...

به کتاب هایی که می خواستم بخوانم و نخواندم

به غذاهایی که می خواستم بپزم و نپختم ...

به لبخندهایی که باید می زدم و نزدم ...

این روزها بیرون رفتن ، خرید کردن و در یک کلام عادی بودن خیلی سخت و دشوار شده است.

وسواس دست شستن های پی در پی ، دستکش لاتکس دست کردن و ماسک زدن و مواظب این بودن که دستت به صورت و دهان و چشمت نخورد !

وسواس و استرس ...

همه اینها خیلی عصبیم می کنند ...

عصبی می شوم وقتی مردم را در صف ها و در جاده ها و در خیابان ها بی خیال می بینم.

بی خیالی و سهل انگاری و ناشی گری هم حد و حدودی دارد.

 

پ.ن :

 

ببخشید یادم رفت ... سلام ...

 

سال نو مبارک ...

 

 

۶ نظر ۰۳ فروردين ۹۹ ، ۲۱:۲۵
سارا سماواتی منفرد