مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

آدمی به کلمه زنده است ...
مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

اینجا برای من

همچون فانوس کوچک نقره ای

خانه مادربزرگ است !

فانوسی که شاید کم نور باشد !

اما روشن می کند !

تا شاید که بتوانم پیش پایم را ببینم ...

-----------------------------------

استفاده از مطالب این وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است.

اگر مطلبی را دوست داشتید حتما نظر بدهید.

ممنون می شوم که وقت می گذارید.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

آن کوچه

سه شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۷، ۰۶:۰۰ ب.ظ

 

بی تو مهتاب شبی ، باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

 

در نهانخانه جانم گلِ یاد تو درخشید 

باغ صد خاطره خندید ...

عطر صد خاطره پیچید  ...

یادم آمد شبی باهم از آن کوچه گذشتیم

پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیا هت

من همه محو تماشای نگاهت

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشه ماه فروریخته در آب

شاخه ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گلُ و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید تو به من گفتی :

از این عشق حذر کن !

لحظه ای چند بر این آب نظرکن

آب آیینه عشق گذران است !

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا که دلت با دگران است

تا فراموش کنی ، چندی از این شهر سفر کن

با تو گفتم : حذر از عشق

ندانم سفر از پیش تو ، هرگز نتوانم

روزٍ اول که دل به تمنای تو پر زد

چون کبوتر لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدی ! نه رمیدم و نه گسستم

باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم !

تا به دام تو در اُفتم همه جا گشتم و گشتم !

حذر از عشق ، ندانم

سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم !

اشکی از شاخه فرو ریخت !

مرغٍ شب ناله تلخی زد و بگریخت !

اشک در چشم تو لرزید

ماه بر عشق تو خندید !

یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه کشیدم

نگسستم ، نرمیدم ...

رفت در ظلمت غم آن شب و شب های دگر هم !

نگرفتی دگر از عاشقٍ آزرده خبر هم !

نکنی دگر از آن کوچه ، گذر هم ... !

بی تو اما ، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم ...

 

 

             شاعر : فروغ فرخزاد

 

۹۷/۰۱/۱۴

نظرات  (۷)

یه تعریضی رو این شعر از خانم یاسمن کیوانمهر هست که میگه:
بی تو مهتاب شبی باز...ولش کن دیگر
این
من بی تو
مگر کوچه خیابان بلد است؟؟؟
پاسخ:
سلام

ممنون

چه جالب ، نخواندمش (-:
خیلی زیبا :)
پاسخ:
ممنون  (-:

واقعا زیباست ...
سلام
دیوانه کننده است این شعر
خدا رحمت کند فروغ ادبیات ایران را
ممنون
لذت بردم
پاسخ:
سلام
همینطوره
اولین بار که خواندمش همین حس را داشتم.

خدا رحمتش کند ، روحش شاد

ممنون از توجهتان و حضور گرمتون

(-:
دستتون درد نکنه
حس زیبایی داشت
پاسخ:
سلام
خواهش می کنم
من هم خیلی بهم چسبید ...

خیلیم قشنگ
دوس میداشتم فقط یه قسمتیش برام آشنا بود...
پاسخ:
سلام
ممنون
باعث خوشحالی هست.
ان شالله قسمت غمگینش نباشه !!
چه زیبا کلی حال و هوام عوض شد.😍😍😍
پاسخ:
ممنون

باغث خوشحالی هست ((-:
۲۷ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۴۴ سجّاد رحیمی مَدیسه
سلام به شما دوست وبلاگی قدیمی در بلاگفا!

خوشحال شدم زیارتتان کردم در اینجا

التماس دعا
پاسخ:
سلام آقای رحیمی
واقعا غافلگیر شدم

(-:

جه جالب ...
به هر حال امیدوارم در برنامه هاتون موفق باشید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">