مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

آدمی به کلمه زنده است ...
مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

اینجا برای من

همچون فانوس کوچک نقره ای

خانه مادربزرگ است !

فانوسی که شاید کم نور باشد !

اما روشن می کند !

تا شاید که بتوانم پیش پایم را ببینم ...

-----------------------------------

استفاده از مطالب این وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است.

اگر مطلبی را دوست داشتید حتما نظر بدهید.

ممنون می شوم که وقت می گذارید.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

نازآفرین

سه شنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۲، ۰۹:۵۱ ب.ظ

 

 از پست قبلی تا الان یک ماهی شد و این بخاطر این بود که بخاطر اشکال فنی نمی توانستم وارد پنل کاربری خودم تو بیان بشوم.

خوب الحمدلله مثل اینکه مشکل رفع شدش و حالا در خدمتم. ( البته به چند تا از دوستان هم زحمت دادم که جا دارد همینجا ازشون تشکر کنم )

خبر خوشحال کننده خوب هم اینکه ( بابتش هزار مرتیه خدای مهربونم را شاکرم ) که هفته پیش چهارشنبه که می شد ۲۴ آبان دخترمون هم الحمدالله رب العالمین به دنیا آمد و خلاصه چشم و دلمون را روشن کرد ( لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم )

من هم قبل از اینکه به خودم بیام و بتوانم کاری کنم علیرضا با هماهنگی سایر نقش آفرینان پست قبلی اسمش را « نازآفرین » گذاشته بود و خوب من هم دیگه چی می خواستم بگم حرف حرف من شدش دیگه ((-:   ( با همه این حرفها کشش خاصی هم به نظر مادرشوهرم که نازنین زهرا بود داشتم ولی دیگه مثل اینکه قسمت نبود )

نازنین هم که واقعا از اینکه خواهر دار شده خیلی خوشحاله و از پهلوی من و آبجیش جُم نمی خوره البته فکر کنم یک کمی هم حسودی میکنه که خوب طبیعی هست و کار من را سخت میکنه ...

قبول دارم دوتا بچه پشت سرهم سختی های خودش را واقعا داره و مادربودن برای دو تا بچه کوچک کار سختیه و شاید باید فعلا از بعضی خواسنه ها و ایده آل هام تو زندگی حالا تا وقتی دیگر چشم بپوشم ولی من همه سختی هاش را دوست دارم و خدا را شکر دو تا مامان هایم هم مثل کوه کنارم هستند.

علیرضا دیروز نمی دانم حالا به شوخی یا جدی می گفتش که دخترها داداش می خواهند تا بعدا تو زندگی هواشون را داشته باشه که من هم خیلی جدی بهش گفتم عزیزم شما که نمی زایی فقط بلدی اُرد ناشتا بدی ((-:

 

ممنونم برای کامنت های خوب پست قبلی و آخرش هم ممنونم خدای مهربونم برای اینکه تا اینجا را به لطف کرم و بزرگی تو به خوبی گذراندم و بقیه اش را هم محتاج لطف و مهربانی و رحمت تو هستم ... خدایا شکرت ...

۰۲/۰۸/۳۰
سارا سماواتی منفرد

آقای شوهر

روزمرگی های من

مادر

نظرات  (۵)

۰۱ آذر ۰۲ ، ۰۴:۲۳ حاج خانوم
سلام مامان به توان ۲
الحمدلله رب العالمین
الحمدلله بعدد ما أحاط به علمک
خیلی مبارک باشه.
الحمدلله
خیلی خوشحالم بابت اینکه دخترتون تنها نموند.
و یه توصیه
بچه بزرگتر توجه می‌خواد، اسمشو نذارین حسودی! تا حالا همه توجه‌ها رو داشته و حالا ندارد.
یه مقدار وقتی حواستون به کوچیکه هست، به بزرگه هم باشه، باهاش حرف بزنید، حل میشه...
پاسخ:
سلام حاج خانم
خیلی ممنونم ، لطف کردید.
چه خوب که راهنمایی کردید در عین سادگی موضوع پر اهمیتی هست واقعا فکرم را این موضوع درگیر کرده بود و غیر خود من سایر اطرافیان و همسرم هم باید خیلی به این مورد توجه کنند و مراقب رفتارهاشون با نازنین باشند .
التماس دعای خیر دارم
تشکر از محبتتون ((-:
۰۱ آذر ۰۲ ، ۰۸:۰۹ ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
سلام

خیلی خیلی خیییلییی مبارکا باشه الهی🍃

ان شاءالله زیر سایه پر محبت خدا و شما و پدرش، ۱۲۰ سال عمر با عزت داشته باشن جفت دختر های دسته گل تون. 🍃🌹
پاسخ:
سلام
ممنون از شما و ممنون از دعای خوبتون ( ان شا الله ) و همچنین برای شما بهترین ها باشه ((-:


۰۱ آذر ۰۲ ، ۱۳:۰۲ مهدیار (مترسک)
به به، چه خانوادهٔ قشنگی 😍
خدا برای هم نگهتون داره و لطفا مراقب هم‌دیگه باشید 🩵
پاسخ:
سلام
ممنون از شما آقا مهدیار

سلام 
خیلی خیلی مبارکه دنیا اومدن این بهترین خواسته و ایده آل ترین طلب رو بهتون تبریک میگم

قدمش به خیریت 

آن شالله طبق فرمایش علیرضا خان دو تا آبجی دو تا داداش داشته باشن و بیارید براشون که داداش یه چیز دیگه است ...

خیلی خوشحال شدم برا تون و بهترین ها رو برای خانواده خوبتون آرزو میکنم
آن شالله اهل و سالم و صالح و نجیب باشن
پاسخ:
سلام خدمت شما
ممنون از آرزوهای خوبتون. شما همیشه لطف دارید.

۰۷ آذر ۰۲ ، ۱۱:۳۸ پسر انسان
الحمدلله رفع شد
پاسخ:

بله خدا را شکر رفع شد احساس آدم خانه از دست داده داشتم .
ممنون ((-:

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">