مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

آدمی به کلمه زنده است ...
مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

اینجا برای من

همچون فانوس کوچک نقره ای

خانه مادربزرگ است !

فانوسی که شاید کم نور باشد !

اما روشن می کند !

تا شاید که بتوانم پیش پایم را ببینم ...

-----------------------------------

استفاده از مطالب این وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است.

اگر مطلبی را دوست داشتید حتما نظر بدهید.

ممنون می شوم که وقت می گذارید.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

چشم هایش

پنجشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۹، ۰۵:۱۰ ب.ظ

 

... معرفی کتاب ...

 

چند روزی هست که رمان  "چشمهایش" اثر بزرگ علوی * را تمام کرده ام.


وقتی تو کتاب فروشی دیدمش یک وسوسه عجیبی باعث شد برای مطالعه انتخابش کنم و راستش وقتی خریدمش هیچی از بزرگ علوی نمی دانستم !

                                  


کتاب از لحاظ قصه پردازی و داستان گویی خوب است و مطمئنا خواننده را تا پایان با خود همراه می کند.


رمان چشم هایش که در سال هزاز و سیصد سی و یک نوشته شده سبب مطرح شدن نویسنده اش شد در جایی بعدها خواندم جزوه رمان های جریان ساز و تاثیر گذار در زمان خودش بوده است.

 

نگاه چپ گرایانه و تفکرات احتمالا توده ای بزرگ علوی و نگاه سراسر منفی و سیاهنمایی هایش از سال های ابتدایی دهه بیست شمسی را اصلا دوست نداشتم چون ناشی از جهانبینی و تفکرات مارکسیستی دوره جوانی این نویسنده بود.

موضوع کتاب شخصیت خیالی از استاد کمال الملک است که در کتاب داستان دراماتیکش را به نام استاد ماکان پیگیری می کنیم.

مثل همیشه داستان را نمی خواهم لو بدهم که از جذابیت کتاب کم نکند ولی می توانم بگویم کتابی است که باید خوانده شود و ارزشهای نوشتاری و قصه گویی آنرا نباید فراموش کرد و در کل من ازش لذّت بردم.

 

لذت متن

 "  وقتی بازوی مرا با انگشتان بزرگ و نیرومندش گرفت ، گویی ناگهان هزاران سوزن به زخم های دل من زدند ... وقتی چشم به چشم هایش دوختم تمام شور و آتشی را که می گداخت و مرا داشت خاکستر می کرد ، چشیدم. دلم داشت از جا کنده می شد. آرزو می کردم به زبانی ، به نحوی که او بفهمد آنچه را در دل داشتم به او بگویم ...  "

 

 

سخن آخر اینکه این کتاب یک رمان ایرانیست با تمام جوانب خاص آن.

 

 

* بزرگ علوی نویسنده و فعال سیاسی ایرانی (سیزده بهمن هزاردویست هشتاد و پنج )  تا ( بیست و یک بهمن هفتاد و پنج )

برخی دیگر از آثار این نویسنده می توان به " گیله مرد " ، " پنجاه و سه نفر " ، " چمدان " و "موریانه " اشاره کنم .

 
۹۹/۱۲/۲۱

نظرات  (۸)

۲۱ اسفند ۹۹ ، ۱۷:۱۸ کسب درآمد اینترنتی
اموزش کسب درامد اینترنتی در سایت زیر
http://whiteblast.ir
پاسخ:
معمولا تبلیغات تایید نمی کنم اما امروز عیده دیگه پس فرق میکنه ((-:
سلام.
من این کتاب رو تا نصفه خوندم چون نسخه الکترونیکیشو مطالعه میکردم چشام خسته شد ولی داستان خوبی داشت :)
پاسخ:
سلام به شما

ممنون

من هم همانطور که گفتم دوست داشتمش ...

پس هنوز به جاهای قشنگش نرسیده بودی (((-:
نه به قسمتی رسده بودم که اون آقاهه کی بود اسمش یدم رفت توی موزه کار میکرد شب رفت به دیدار فرنگیس و فرنگیس داستان رو براش توضیح میاد.
پاسخ:
آقای ناظم بود
داستان یواش یواش از اینجا به بعد تازه شروع میشه و هرچی جلوتر میره جذاب تر (((-:
سلام
ممنون بابت معرفی:)
اول دبیرستان خوندمش فکر کنم.
و فکر کنم اونجوری که باید نفهمیدمش.
البته کلاً یه چیزایی خیلیییی محو ازش یادم مونده.ولی با اینحال اون تم سیاه‌نمایی و مأیوس‌ کننده‌اش رو قشنگ یادمه.
باید دوباره بخونمش
پاسخ:
سلام به شما

باید نسبت به شرایط تاریخی آن زمان و دوره شناخت داشته باشید و گرنه ارتباط برقرار کردن یک کم سخت میشه و در ضمن دربست باید تسلیم نظرات نویسنده بشید.

ممنون ((-:
واقعاً کتاب خوندن چه فایده ای داره وقتی بعد ۱۰سال چیزی ازش یادت نمونه؟؟؟انگار اینم دور باطله:((
شایدم من حافظه‌ام ضعیفه؟
انگار هیچی جای تجربه رو نمیگیره.هرچند اونم بهاش زیادی سنگینه
ای بابا
فکر کنم اوقات فراغتمو بگیرم بخوابم مفیدتره خخخخ
پاسخ:
کتاب خواندن بی فایده نیست وقتی سعی کنی همان موقع با شخصیت ها جلو بری و تو تصمیمات و اتفاقات داستان شریک شی و به قولی کتاب را زندگی کنی میتونه مثل تجربه کردن همان موقعیت ها باشه
بیشتر بستگی به خود آدم داره که نتیجه ها را تو ذهنت نگه داری برای خودت تا ریز اتفاقات و حوادث

با خوابم من خیلی موافقم مخصوصا ای روزها     ((-:
عنوان مطلب که به چشمم خورد ناخودآگاه با خودم گفتم بزرگ علوی!

دیر به دیر تشریف میارید، ولی پربار مثل همیشه
پاسخ:
سلام
پس اهل رمان هم هستید ؟!

لطف دارید مهم بودنه فقط کمبود وقت و بیشتر بی حوصلگی باعث غیبت های گاه بی گاه میشه

ممنون ...
نفهمیدم:/
چرا باید دربست تسلیم نظر نویسنده‌اش شد؟
پاسخ:
وقتی اطلاعات تاریخی و عمومی آدم کم باشه را گفتم که باعث میشه فقط با نگاه و جهان بینی نویسنده به اتفاقات و حوادث آن دوره تاریخی نگاه کنیم و از خودمون هیچ نظری نداشته باشیم .



آها از اون لحاظ 😁
اتفاقاً من این روزا خیلی کم خواب شدم.باشد که بجاش عید رو بترکونم😂✋
پاسخ:
عید که می خوام تا ظهر هر روز بخوابم
بر عکس شما من جدیدا به خواب نه نمی گم تا سرم میره رو بالش دیگه نمی فهم شاید بخاطر آب و هوای بهاری باشه این خوش خواب هام   (((-:

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">