... معرفی کتاب ...
موقعی که می خواستم این کتاب را بخرم اسمش برایم جالب بود و بیشتر کنجکاوی من را سمت این کتاب کشاند .
همه علی محمد افغانی (۱) را با اولین رمان واقعی ایرانی یعنی «« شوهر آهو خانم »» می شناسند. کتابی که سبک و سیاق نویسنده اش را برای همیشه تثبیت کرد . من هنوز این کتاب را با اینکه معروف هم هست نخوانده ام و کتاب حاضر آخرین نوشته این نویسنده به فارسی در سال ۱۳۸۲ است.
یک اعترافی که باید بکنم این هست دافعه عجیبی نسبت به نویسنده هایی که سابقه عضویت در حزب توده و چپگرایی (۲) داشته باشند دارم و تمایلی چندانی به خواندن نوشته هاشان ندارم .
این کتاب روایت کننده داستانی ظاهرا عاشقانه در کرمانشاه دهه ۲۰ شمسی است که درون مایه اجتماعی دارد و بازتاب دهنده دغدغه های نویسنده در خصوص فقر و تهی دستی جامعه ایرانی و واقعیت های تلخ زندگی زنان در طبقات فرودست اجتماعی آن سالیان ایران است.
داستان جیران و مشتاق که از زبان مشتاق روایت می گردد.
او پسر آسیابانی است که از کودکی با این فکر بزرگ شده که قرار است روزی که وقتش برسد با دختر کارگر پدرش ازدواج کند! این ظاهر داستان است اما در باطن نویسنده به مشکلات دختری که می خواهد در شهری کوچک با فرهنگی مرد سالارانه پایش را از نقش سنتی که برای زنان قائل هستند ( یعنی پشت درهای بسته در انتظار شوهر ماندن ) فراتر گذاشته و برای آبادی شهر و محله اش قدم در مسیری سنت شکنانه گذارد که جز بدنامی در آن محیط سنتی چیزی بیشتری برایش به ارمغان نمی آورد .
داستان کتاب خطی و همه فهم است و گاهی کلمات محلی که خوشبختانه در انتهای همان صفحه به معانیشان اشاره شده به چشم می خورد نکته دیگری که گفتنی است داستان این عشق شاید برای آدم های دوره ما چندان ملموس و امروزی نباشد پس به دید یک داستان عاشقانه امروزی نباید بهش نگاه کنید .
پایان کتاب شاید چندان از لحاظ من که انتظار دیگری داشتم دلچسب نبود ولی به نوعی هجرت و رفتن و ترک دیار ختم می شود که شاه بیت مقصود نویسنده در همان صفحات پایانی کتاب نهفته است.
این را هم بگویم که در جایی دیدم که از قول نویسنده گفته بودند که کتاب را با الهام از این شعر فروغ فرخزاد نوشته است:
هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودال می ریزد ، مروارید صید نخواهد کرد .
(۱) نویسنده کرد ایرانی متولد کرمانشاه ۱۳۰۳
(۲) علی محمد افغانی عضو سازمان نظامی حزب توده بوده و در سال ۱۳۳۳ دستگیر و پنج سال هم در زندان به سر برده است و کتاب شوهر آهو خانم محصول دوره زندان او می باشد.
پ.ن
(۱) در سال های دور که ماشین آلات کنونی کشاورزی نبود روستائیان دسته های گندم را که با داس و بصورت دستی درو می کردند در فواصلی روی هم می گذاشتند و برای جلوگیری از پراکنده شدن این دسته ها توسط باد سنگی بر رویشان گذاشته می شد !! که در کُردی به سنگی بر روی بافه معروف بوده و در این کتاب این سنگی بر روی بافه کنایه از نشان کردن دختر برای پسر معنا می دهد . ( این هم علت نامگذاری کتاب )
(۲) مخاطب خاص عزیز امیدوارم زودتر برگردید خیلی زودتر از اربعین ...