مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

آدمی به کلمه زنده است ...
مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

اینجا برای من

همچون فانوس کوچک نقره ای

خانه مادربزرگ است !

فانوسی که شاید کم نور باشد !

اما روشن می کند !

تا شاید که بتوانم پیش پایم را ببینم ...

-----------------------------------

استفاده از مطالب این وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است.

اگر مطلبی را دوست داشتید حتما نظر بدهید.

ممنون می شوم که وقت می گذارید.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

خاطرات یک گیشا

دوشنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۲، ۰۸:۰۱ ق.ظ

 

... معرفی کتاب صوتی ...

 

خیلی اتفاقی فیلمش را دیدم و خوب خیلی خوشم آمد و دوست داشتمش و بهم چسبید به هر حال ما ایرانی ها از قدیم با سریال سال های دور از خانه و الان هم که انواع و اقسام سریال های کره ای که آمده علاقه خاصی به چشم بادامی ها داریم.

این علاقه و از طرفی کنجکاوی در مورد گیشاها باعث شد وقتی کتاب صوتیش را هم دیدم تهیه اش کنم و شروع کنم به گوش دادن.

با اینکه داستان را می دانستم اما جذابیتش برام اصلا یک ذره هم کم نشده بود و بقول معروف نمی توانستم کتاب را زمین بزارم و هی دوست داشتم ادامه ماجرای سایوری را دنبال کنم. ( داستان فیلم و کتاب از نظر روایی چندان مطابقتی ندارد )

وقتی کتاب را گوش می دهی این نکته اش مهمه که زندگی در کنار همه بدی‌ها و خوبی‌ها ، بالا و پایین هاش چقدر جای زیبایی برای بودن است یک حس خوب به آدم منتقل میشه.

خلاصه اینکه تو آن مدتی که گوش می کردم من هم با سایوری همراه بودم باهاش زندگی می کردم و در کنارش بودم.

کتابخوان این کتاب خانم سحر بیراوند هست که واقعا در خوانش کتاب و اجرای نقش ها یک تنه سنگ تمام گذاشته اند و جذابیت این کتاب صوتی با اجرای ایشون چند برابر هم شده و از موقعی که این کارشون را گوش کردم سایر کتاب های صوتی با اجرای ایشون را تو لیست گذاشتم.

خواندن و گوش کردنش را حتما توصیه می کنم .

در مورد گیشاها هم تا فکر بد نکرده اید باید بگم که آنها زنانی آموزش دیده و تربیت شده در ژاپن هستند که مراحل طولانی آموزش و کارآموزی را طی می کنند که با رقص، موسیقی سنتی ژاپنی و ترانه خواندن مهمانان حاضر در یک مهمانی را سرگرم کنند و آنها را نباید با با اویران اشتباه گرفت که این دومی در واقع  روسپی هستند که تنها به مشتریان خاص سرویس می‌دهند البته برخی از گیشا‌ها نیز وارد روابط جنسی می‌شدند  ولی در اصل کار آن‌ها اجرا کننده برنامه‌های سرگرم کننده بوده هست.

نویسنده کتاب هم آرتور گلدن نویسنده آمریکایی هست که البته بخش زیادی از زندگیش را تو ژاپن گذرانده و این داستان را از شخصیت واقعی سایوری نوشته است.

ترجمه خانم بیات هم روان و خوب هست و داستان پردازی کتاب هم جای حرف ندارد.

 

                                     

   

                            

 

           

 

۰۲/۰۶/۱۳

نظرات  (۲)

۱۴ شهریور ۰۲ ، ۱۲:۰۲ سارا سماواتی منفرد

ماجرای کتاب «خاطرات یک گیشا» در یک دهکده ماهیگیری کوچک در سال ۱۹۲۹ شروع می شود، زمانی که او به عنوان یک دختر 9 ساله با چشمان خاکستری غیرمعمول، را از خانه اش بردند و به بردگی یک خانه معروف گیشا فروختند. ما در حین خواندن این ماجرا شاهد تحول او در هنگام یادگیری هنرهای سختگیرانه گیشا هستیم: رقص و موسیقی. پوشیدن کیمونو ، آرایش دقیق و پیراستن موی سر .

در خاطرات یک گیشا ، ما وارد جهانی می شویم که ظواهر در آن بسیار مهم هستند. جایی که یک دختر به بالاترین رقم حراج می شود ؛ جایی که زنان آموزش می بینند تا قدرتمندترین مردان را گول بزنند. و جایی که عشق به عنوان توهم مورد تحقیر قرار می گیرد. این یک اثر داستانی بی نظیر و پیروزمندانه است - در عین حال عاشقانه ، اروتیک ، پرتعلیق - و کاملا فراموش نشدنی.
۱۴ شهریور ۰۲ ، ۱۲:۰۷ سارا سماواتی منفرد
Captivating, minutely imagined a novel that refuses to stay shut
فریبنده ، کاملا ملموس ، رمانی که از بسته ماندن خودداری می کند

Newsweek Newsweek

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">