مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

آدمی به کلمه زنده است ...
مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

اینجا برای من

همچون فانوس کوچک نقره ای

خانه مادربزرگ است !

فانوسی که شاید کم نور باشد !

اما روشن می کند !

تا شاید که بتوانم پیش پایم را ببینم ...

-----------------------------------

استفاده از مطالب این وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است.

اگر مطلبی را دوست داشتید حتما نظر بدهید.

ممنون می شوم که وقت می گذارید.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۳۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب» ثبت شده است

 

... پیشنهاد کتاب صوتی ...

 

رمان ایرانی « سال بلوا  » نوشته عباس معروفی (۱) به شیوه تکنیک سیال (۲) ذهن همراه با نثری قوی است.

کتاب مملو از توصیفات زیبا و دلنشین و همراه با نمادهای بسیار است و من کتاب صوتی اش را گوش کردم که راوی آن خانم عاطفه رضوی (۳) بود.

گرچه حکایت داستان تلخ است اما اجرای خوب و شنیدنی خانم رضوی آنرا برای من خاص و شنیدنی کرد.

 

                  

 

داستان ، داستانِ نوش آفرین (نوشا) است ، نوشایی که نویسنده خواسته است آنرا آیینه نماد رنج زنان این سرزمین تصویر کند و می شود گفت که عشق زندگی اش را پر درد کرده است.

زنانی که از یک سو زیر بار سختی های زمانه و از سوی دیگر گرفتار زورگویی های مردانه و در عین حال در زیر نگاه سنگین آنان کاری نکنند که موجب تحریک آنان شوند.

نویسنده کتاب را همانند تکه هایی پازل مانند نوشته که باید این تکه ها را در کنار هم چید تا در آخر به مفهوم اصلی داستان رسید و این خود دلیل جذابیت داستان و دنبال کردنش هست.

نویسنده سال بلوا را بر پایه های عشق ممنوعه ، قدرت طلبی مردان و زن ستیزی بنا نموده است.

کتاب در هفت شب روایت می شود که بعضی شب ها از دید اول شخص یعنی نوشا و دیگر شبها از دید سوم شخص (نویسنده) است.

حوادث کتاب در اواخر دهه ۲۰ شمسی میگذرد که سالهای اشغال و نابسامانی و قحطی بوده است.

عباس معروفی تلخ نویس است و شاید به زعم بعضی سیاه نمایی کرده باشد ولی عده ای هم معتقدند جسارتش در بیان حقایق ستودنی است.

من به شخصه از شنیدنش پشیمان نیستم و ارزش وقت گذاشتن را حتما داشت گرچه پایانش تلخ بود.

 

لذت متن :

 

گفت: مرا یادت هست؟
دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همه‌ی تاریخ است؟ و چرا آدم‌ها در یاد من زندگی میکنند و من در یاد هیچکس نیستم؟
 
از یاد برده بودم که دخترم، و در آن لحظه به این فکر نمی کردم که مردها وقتی با آن سبیل سربالا و چشم های براق زل بزنند به آدم، از بالا به پایین و از پایین به بالا، چشم های جستجوگری که انگار به زور می خواهد چادر آدم را پس بزند و سراپای آدم را یکباره ببلعد، آدم از خجالت آب می شود، ذوب می شود، لای دست های یک نفر فشرده می شود و به قدر قطره ای فرو می افتد، چِک.
 
وقتی خدا بخواهد مورچه ای را نابود کند ، دو بال به او می دهد تا پرواز کند آن وقت پرندگان شکارش می کنند !!
 

 

(۱)
عباس معروفی، زاده ی 27 اردیبهشت 1336 شمسی، رمان نویس، نمایشنامه نویس، شاعر، ناشر و روزنامه نگار ایرانی مقیم آلمان است. او فعالیت ادبی خود را زیر نظر هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو آغاز کرد و در دهه ی 1360 با انتشار رمان «سمفونی مردگان» در ادبیات ایران به شهرت رسید.
 
 
(۲)
جریان سیال ذهن، یکی از تکنیک های مدرن داستان نویسی است.جریان سیال ذهن، شیوه و سبکی در روایت است که به موجب آن، عمق و ژرفای جریان ذهن یک شخصیت که با ادراکات حسی و افکار آگاه و نیمه آگاه، خاطرات، احساسات و تداعی های تصادفی آمیخته شده، به همان صورت بیان می شود. این شیوه ی روایت بر اساس مفاهیمی استوار است که ایجاد تداعی معانی می کند.
 
 
(۳)
عاطفه رضوی بازیگر ایرانی متولد ۱۳۴۷ در تهران .
۸ نظر ۱۶ مهر ۰۰ ، ۱۰:۰۲
سارا سماواتی منفرد

 

... پیشنهاد کتاب ...

 

این رمان داستان زن و شوهری جوان است. داستان پریسا ایده آل گرا ، رویایی و خیال پرداز و علیرضایی که ظاهر جذابی ندارد با موهایی کم پشت و قدی نسبتا کوتاه که زندگی کلیشه ای دارد و مدام در حال سیگار کشیدن می باشد.

دنیای درون رمان از آمیختگی رئالیسم(۱) و فانتزی شکل گرفته است.

پریسا خود به دنبال تغییر در ظاهر و زندگی خویش است و در این راه می خواهد علیرضا را نیز مطابق میل و سلیقه خویش بازتولید کند!!

در این راه چاره ای جز تکثیر علیرضا در نسخه های دلخواه خودش ندارد تا به آرزوی خودش برسد!

داستان از نثری ساده و روان برخوردار است و در آن امید و ناامیدی و همچنین رنج و شادی موج می زند.

نویسنده آفریننده پریسا است و پریسا علیرضاهای دیگر را بوجود می آورد و علیرضایی هم پریسا های دیگر را ...

شاید نویسنده می خواسته بگوید: " کمال معشوق در بینش و شکوه نگاه عاشق است. "

نویسنده (۲) در جایی در مورد نام رمانش می گوید :

 

مطمئن هستم این بهترین نامی است که برای کتابم انتخاب کرده ام فقط گاهی وسوسه می‌شدم نام کتاب را بگذارم:اسم تمام زن‌های تهران علیرضاست. اما بعد به کل پشیمان شدم و همین نام را به طور قطع انتخاب کردم.

 

و در جایی دیگر در مورد رمان می گوید :

 

این کتاب بازتاب دهنده نگاه من به زندگی و روابط انسانی است. ارتباط ما با هر انسانی خواه ‌ناخواه بر زندگی او و خود ما تاثیر می‌گذارد. ما بی‌آن‌که بدانیم از افکار و اعمال دیگران ساخته شده‌ایم و بر مسیر زندگی انسان‌های بی‌شمار دیگری تاثیر می‌گذاریم. زندگی شباهت زیادی به یک میز بیلیارد بسیار بزرگ دارد. ضربه‌ای که به یک توپ وارد می‌شود ممکن است مستقیم به توپ دیگری نخورد اما غیر مستقیم مسیر حرکت او را تغییر می‌دهد. در این رمان تلاش کرده‌ام پیچیدگی روابط انسانی و بازتاب‌های آن را بر دنیای پنهان و درونی آدم‌ها نشان دهم.

 

به هر حال اگه دوست داشتید بخوانیدش رمان کم حجم و خوش خوانی از کتاب های قفسه آبی نشر چشمه و در ۱۴۵ صفحه  می باشد.

در فیدیبو هم می توانید پیدایش کنید.

 

                                         

 

 

(۱) واقع گرایی

(۲) علیرضا محمودی ایرانمهر متولد ۱۳۵۳ در مشهد منتقد و داستانویس و فیلنامه نویس می باشد از آثارش در زمینه فیلم نامه نویسی به فیلم های دل خون و دلداده می توان اشاره کرد.

 

پ.ن

(۱) این علیرضا با آقای شوهر جان این ضعیفه خدای ناکرده اشتباه نشود (((-:

(۲) این روزها همزمان کتاب صوتی " سال بلوا " و " دوباره فکر کن"  را هم دارم گوش می دهم که ان شاالله هر وقت تمام شد در موردشان خواهم نوشت.

۹ نظر ۲۷ شهریور ۰۰ ، ۲۱:۴۹
سارا سماواتی منفرد

 

... معرفی کتاب ...

 

عاشق تاریخ و روایت های تاریخی هستم اما راستش تا حالا تجربه خواندن کتابها و داستانهایی را نداشتم که با دستکاری در رویدادهای گذشته آنرا طور دیگر روایت می کنند .

رمان  شاه   ۱۲۹۸ تهران ، ۱۳۵۰ شیراز  اولین اثر حنانه سلطانی حرکت جسورانه ای در تغییر رویدادهای تاریخی و ساختن قصه ای جدید از آن بود.

حنانه سلطانی به شکل جذابی علیه تاریخ دست به کار شده است و داستانش از تعلیق و کشش خوبی برخوردار است.

این کتاب هم از مجموعه کتابهای قفسه آبی ( قصه گو و جریان محور ) نشر چشمه و نسبتا کم حجم در حدود ۱۴۷ صفحه است.

در مورد داستانش فقط اشاره کنم که در این کتاب در طی جشن های دو هزار و پانصد ساله شاه ترور می شود !

راوی داستان در واقع تصویربردار فیلم مستندی است که قرار است راوی این جشن ها باشد.

ناگهان هم چیز بهم می ریزد و شاه به قتل می رسد و لذت کشف ماجرا باشد در فضایی توطئه آمیز همراه با نام هایی آشنا و خیالی اگر کتاب را خواندید.

 

                                      

 

کتاب را با اینکه اولین اثر نویسنده اش بود دوست داشتم و از خواندنش لذت بردم در آخر با اینکه روایتی ضد تاریخی داشت اما کنایه ای به واقعیت هم در آن وجود داشت.

۳ نظر ۱۳ مرداد ۰۰ ، ۱۹:۱۰
سارا سماواتی منفرد

 

... معرفی کتاب ...

 

توی روزهایی که کرونا گرفته بودم و در قرنطینه اجباری به سر می بردم فرصت خواندن سریع رمان پلیس حافظه اثر نویسنده ژاپنی خانم یوکو اوگاوا و ترجمه آقای کیهان بهمنی از انتشارات آموت پیش آمد.

داستان کتاب در جزیره ای لا مکان رخ می دهد که تنها راه بقا و زندگی در آن تن دادن به قانون ناپدید شدن ها است.

این ناپدید شدن ها ابتدا از چیزهای کوچک شروع می شود و سرانجام کار به جایی می رسد که افراد به حالت از خود بیگانگی می رسند.

البته در روند روتین این ناپدید شدن ها یک مشکلی وجود دارد و آن این است که حافظه اقلیتی از آدم های آن جزیره خاطراتشان را فراموش نمی کنند و باعث زحمت می شوند !

کتاب تماما بر استعاره بنا شده ولی به نظرم نویسنده هدفش نقد این نوع نگاه تمامیت خواهانه است که همه باید همانند سیستم فکر کنند و هرکس چنین نباشد مطرود است و از حق زیستن محروم ( توتالیتاریسم ).

 

 

                                     

در طول داستان هرچه جلوتر می رویم فضای داستان از گرمی به سردی میل می کند و شاید همین یکی از دلایلی بود که از خواندنش لذت نبردم و راستش انتظار بیشتری از این کتاب داشتم اما نتوانستم باهاش ارتباط برقرار کنم.

آخرش گفتم کاش یک کتاب دیگه که تو لیستم بود خوانده بودم !

البته این نظر من هست و اصرار ندارم که حتما همینطور هست و ممکن خوانندگان دیگه این کتاب با من موافق نباشند.

یکی از بهترین توصیفات نویسنده تو این کتاب این هست که نوشتن را نوعی مقابله و مواجه با مرگ توصیف می کند که فکر کنم کاملا درست باشد.

شاید دوست داشتم تو آن دوران بیماری کتابی با حال و هوای بهتری را می خواندم.

اگر این کتاب را خواندید خوشحال میشم که حتما نظر خودتان را بگویید.

۲ نظر ۱۵ خرداد ۰۰ ، ۱۴:۵۱
سارا سماواتی منفرد

این سالها

که گفته گذشته ؟

موهایت کو ؟

 

کدام ستاره شوم

خبر از خوشبختی تو و

آرامش من

در همه این سال ها می دهد ؟

 

دخترت را که صدا می زنی

بغض می کنی؟

چرا ؟

 

پ.ن

این شعر از خانم مژده لواسانی و از کتاب مجموعه شعر ایشان  به نام " به چهل سالگی ات رسیده ام  " است.

 

۵ نظر ۲۵ اسفند ۹۹ ، ۱۸:۲۷

 

... معرفی کتاب ...

 

چند روزی هست که رمان  "چشمهایش" اثر بزرگ علوی * را تمام کرده ام.


وقتی تو کتاب فروشی دیدمش یک وسوسه عجیبی باعث شد برای مطالعه انتخابش کنم و راستش وقتی خریدمش هیچی از بزرگ علوی نمی دانستم !

                                  


کتاب از لحاظ قصه پردازی و داستان گویی خوب است و مطمئنا خواننده را تا پایان با خود همراه می کند.


رمان چشم هایش که در سال هزاز و سیصد سی و یک نوشته شده سبب مطرح شدن نویسنده اش شد در جایی بعدها خواندم جزوه رمان های جریان ساز و تاثیر گذار در زمان خودش بوده است.

 

نگاه چپ گرایانه و تفکرات احتمالا توده ای بزرگ علوی و نگاه سراسر منفی و سیاهنمایی هایش از سال های ابتدایی دهه بیست شمسی را اصلا دوست نداشتم چون ناشی از جهانبینی و تفکرات مارکسیستی دوره جوانی این نویسنده بود.

موضوع کتاب شخصیت خیالی از استاد کمال الملک است که در کتاب داستان دراماتیکش را به نام استاد ماکان پیگیری می کنیم.

مثل همیشه داستان را نمی خواهم لو بدهم که از جذابیت کتاب کم نکند ولی می توانم بگویم کتابی است که باید خوانده شود و ارزشهای نوشتاری و قصه گویی آنرا نباید فراموش کرد و در کل من ازش لذّت بردم.

 

لذت متن

 "  وقتی بازوی مرا با انگشتان بزرگ و نیرومندش گرفت ، گویی ناگهان هزاران سوزن به زخم های دل من زدند ... وقتی چشم به چشم هایش دوختم تمام شور و آتشی را که می گداخت و مرا داشت خاکستر می کرد ، چشیدم. دلم داشت از جا کنده می شد. آرزو می کردم به زبانی ، به نحوی که او بفهمد آنچه را در دل داشتم به او بگویم ...  "

 

 

سخن آخر اینکه این کتاب یک رمان ایرانیست با تمام جوانب خاص آن.

 

 

* بزرگ علوی نویسنده و فعال سیاسی ایرانی (سیزده بهمن هزاردویست هشتاد و پنج )  تا ( بیست و یک بهمن هفتاد و پنج )

برخی دیگر از آثار این نویسنده می توان به " گیله مرد " ، " پنجاه و سه نفر " ، " چمدان " و "موریانه " اشاره کنم .

 
۸ نظر ۲۱ اسفند ۹۹ ، ۱۷:۱۰
سارا سماواتی منفرد