شورش بر علیه خود
اندیشیدن علیه خویشتن اغلب مفید و ثمربخش است.
اما داستان مادر من داستان دیگری بود ...
او علیه خود زندگی کرد !
سرشار از شور و شوق بود اما تمام نیرویش را به کار می بست تا آن را پس بزند.
این ردّ و اِنکار را به زور به خود می قبولاند.
در ایام کودکی ، تن و جان و روحش او را زیر آوار مقدّسات و مَنهیات و مُحترمات مچاله کرده بودند.
به او یاد داده بودند به خودش سخت بگیرد.
در درونش زنی خونگرم و آتشین مزاج نفس می کشید اما کج روییده و مُثله شده و بیگانه با خویشتن.
متن برگرفته از کتاب « مرگی بسیار آرام » نوشته « سیمون دوبووار » انتشارات ماهی
پ.ن:
۱- ما و اطرافیان دور و نزدیکمان گاهی چقدر به آدم این نوشته که مادر در حال مرگ نویسنده بوده نزدیکیم ؟
چقدر به خودمان و خواسته هایمان و افکارمان به دور از خواسته ها و نگاه و قضاوت دیگران اهمیت می دهیم ؟
۲ - این روزها وقتی از شهرمان صدای خنده هیچکس نمی آید دیگه اهمیتی ندارد تو حالت چگونه است و چگونه فکر می کنی و کجای این روزگار هستی ...
اگر انسان باشی تو هم غمگین خواهی بود ...
اگر انسان باشی ...
۳- راستی این روزها هوای شهر خیلی خیلی گرمه !! هرچه خواستم نگویم نشد که نشد ... فضا به بوی ناخوشایند تنفر از یکدیگر و شکاف عقیدتی و خشونت آلوده شده در یک کلام حجاب زمانی ارزشمند و مفید خواهد بود که برپایه اراده و انتخاب و فهم و شناخت باشد نه با زور و جبر و مشت و لگد این روش ها سال ها است که دیگر کارکرد ندارند از ما گفتن مگر اینکه هدف کسب درآمد و افزایش جریمه های نقدی باشد نه کار فرهنگی و اصیل .
نتیجه اینکه الان دارید محصولات ۲۰ و ۳۰ سال اخیر را که خود کاشته اید درو می کنید ولی کشاورز بی نوای ما هنوز نفهمیده که آنچه خود کاشته درو می کند .
اولا مقدسات و منهیات و محترمات آوار نیستن و قاعده و قانونن، عین چراغ قرمز
اون حرف معناش اینه که برای تلف شدن سالها عمرمون پشت چراغ قرمز سوگواری کنیم و بر سر بکوبیم.
اینکه خودمون رو سالها اسیر و ابیر چیزهای بیهوده و عبث و نابه جا ( از خوندن همین جور کتاب ها تاساعت هاو سالها وقت هدر دادن پشت اینستاو فیلم های بی ارزش و ...) کردیم بیشتر سوگواری داره تا در تعهد قواعد بودنمون
اتفاقا درست فرمودین باهاتون موافقم به نظرم وقتی جامعه رو ول کردن که هر کسی هر کاری دلش بخواد بکنه میشه اینکه سگی که جاش طویله است اومده تو خونه ها و هر کی هر چی دلش خواست پوشید و ... و الان جامعه اثرات همون ول شدن رو داره میبینه
ضمنا تعفن و تنفر رو از آدم های نادون و نفهمی بیشتر به مشام میرسه که دارن با دست خودشون و به بهانه آزادی و حق زنان سوراخ گشادی تو کشتی جامعه میکنن و بیست ساله ول شدن و هرکاری کردن کسی باهاشون کاری نداشته و همین طور کورکورانه دارن نسخه ای که دشمن های این مملکت براشون تجویز کردن و احمقانه دنبال میکنن و با دست خودشون دارن همه چی و به لجن میکشن حتی بدیهیات رو