مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

آدمی به کلمه زنده است ...
مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

اینجا برای من

همچون فانوس کوچک نقره ای

خانه مادربزرگ است !

فانوسی که شاید کم نور باشد !

اما روشن می کند !

تا شاید که بتوانم پیش پایم را ببینم ...

-----------------------------------

استفاده از مطالب این وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است.

اگر مطلبی را دوست داشتید حتما نظر بدهید.

ممنون می شوم که وقت می گذارید.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

شورش بر علیه خود

جمعه, ۷ مرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۲۷ ق.ظ

 

اندیشیدن علیه خویشتن اغلب مفید و ثمربخش است.

اما داستان مادر من داستان دیگری بود ...

او علیه خود زندگی کرد !

سرشار از شور و شوق بود اما تمام نیرویش را به کار می بست تا آن را پس بزند.

این ردّ و اِنکار را به زور به خود می قبولاند.

در ایام کودکی ، تن و جان و روحش او را زیر آوار مقدّسات و مَنهیات و مُحترمات مچاله کرده بودند.

به او یاد داده بودند به خودش سخت بگیرد.

در درونش زنی خونگرم و آتشین مزاج نفس می کشید اما کج روییده و مُثله شده و بیگانه با خویشتن.

 

 

 

  متن برگرفته از کتاب « مرگی بسیار آرام » نوشته  «‌ سیمون دوبووار » انتشارات ماهی

 

 

پ.ن:

 

‍۱- ما و اطرافیان دور و نزدیکمان گاهی چقدر به آدم این نوشته که مادر در حال مرگ نویسنده بوده نزدیکیم ؟

چقدر به خودمان و خواسته هایمان و افکارمان به دور از خواسته ها و نگاه و قضاوت دیگران اهمیت می دهیم ؟

 

۲ - این روزها وقتی از شهرمان صدای خنده هیچکس نمی آید دیگه اهمیتی ندارد تو حالت چگونه است و چگونه فکر می کنی و کجای این روزگار هستی ...

اگر انسان باشی تو هم غمگین خواهی بود ...

اگر انسان باشی ...

 

۳- راستی این روزها هوای شهر خیلی خیلی گرمه !! هرچه خواستم نگویم نشد که نشد ... فضا به بوی ناخوشایند تنفر از یکدیگر و شکاف عقیدتی و خشونت آلوده شده در یک کلام حجاب زمانی ارزشمند و مفید خواهد بود که برپایه اراده و انتخاب و فهم و شناخت باشد نه با زور و جبر و مشت و لگد این روش ها سال ها است که دیگر کارکرد ندارند از ما گفتن مگر اینکه هدف کسب درآمد و افزایش جریمه های نقدی باشد نه کار فرهنگی و اصیل .

نتیجه اینکه الان دارید محصولات ۲۰ و ۳۰ سال اخیر را که خود کاشته اید درو می کنید ولی کشاورز بی نوای ما هنوز نفهمیده که آنچه خود کاشته درو می کند .

نظرات  (۲)

سلام

اولا مقدسات و منهیات و محترمات آوار نیستن و قاعده و قانونن، عین چراغ قرمز
اون حرف معناش اینه که برای تلف شدن سالها عمرمون پشت چراغ قرمز سوگواری کنیم و بر سر بکوبیم.

اینکه خودمون رو سالها اسیر و ابیر چیزهای بیهوده و عبث و نابه جا ( از خوندن همین جور کتاب ها تاساعت هاو سالها وقت هدر دادن پشت اینستاو فیلم های بی ارزش و ...) کردیم بیشتر سوگواری داره تا در تعهد قواعد بودنمون

اتفاقا درست فرمودین باهاتون موافقم به نظرم وقتی جامعه رو ول کردن که هر کسی هر کاری دلش بخواد بکنه میشه اینکه سگی که جاش طویله است اومده تو خونه ها و هر کی هر چی دلش خواست پوشید و ... و الان جامعه اثرات همون ول شدن رو داره میبینه

ضمنا تعفن و تنفر رو از آدم های نادون و نفهمی بیشتر به مشام میرسه که دارن با دست خودشون و به بهانه آزادی و حق زنان سوراخ گشادی تو کشتی جامعه میکنن و بیست ساله ول شدن و هرکاری کردن کسی باهاشون کاری نداشته و همین طور کورکورانه دارن نسخه ای که دشمن های این مملکت براشون تجویز کردن و احمقانه دنبال میکنن و با دست خودشون دارن همه چی و به لجن میکشن حتی بدیهیات رو
پاسخ:
نمی دانم چرا اینقدر عصبانی ؟؟
اولا این مطلب بخشی از یک کتاب بود و نویسنده هم شخصی غیر ایرانی و مسیحی و متولد ۱۹۰۸ هست و ربطی به پ .ن آخر من ندارد ! که متاسفانه شما این دو را بهم وصل کردید.

ثانیا اگر به طرز فکرش ( خانم دوبووار )  نقدی دارید می توانید نقدش کنید اما بدور از عصبانیت ((-:

ثالثا پی نوشت ها به غیر از اولی مربوط به شرایط روز و آخرین آن انتقاد به برخوردهای ناصواب و خشن که گاها فیلم هایش هم منتشر می شود بود و حرفی از اینکه بدیهیات را نادیده بگیریم نبود و صرفا تذکری از سر خیرخواهی بر شیوه های نادرست آن و خشونتی بود که بی شک ره به ناکجا خواهد برد. مطمئنا هدفی که اجرا کنندگان دارند محقق نمی شود ( همین و بس )
 
رابعا فجایع آدم سوزی نازی ها در پی کتاب سوزی هایشان انجام شد و نتیجه محتوم آن  )))-:  ( نزدیکترین واقعه به زمان حال )

واقعا عصبانی نبودم فقط کمی جدیت داشتم.

شما تو یه متن هر دو بخش رو استفاده کردین، میفرمایئد ربطی نداشتن،‌ خب چرا جواب بنده رو به هم ربط دادید! اتفاقا منم ربطی ندادم به هم و هر کدوم رو سرجای خودش طرح کردم.

من اصلا نمیدونم ایشون کی هستن و برام اهمیتی هم نداره، عرض من ناظر بر حرفی بود که شما از ایشون منتشر کردین، اونم نه با عصبانیت بلکه خیلی جدی و محکم و بدون هیچ سستی و مماشاتی!

در خصوص برخوردهای به قول شما ناصواب و خشن،‌ هم گفتم جامعه ما چند ساله ول شده، خیلی این بازخوردها و بازنشرهای هدف دار دشمنان این مملکت که به قول شما خشن هست رو توجه نکنین، اصل موضوع رو بچسبید که همه چی ول شده و هیشکی نیست جلوی این تظاهرات ولنگارانه رو بگیره.


فجایه بمباران ها افغانستان و عراق (خیلی نزدیک ترنی واقعه به زمان حال)و آدم کشی های نازی های مدرن مثل امریکا و انگلیس و فرانسه و تمام اروپا چی؟ قتل و کشتار و غارت کشورهای دنیا از پرتغال گرفته تا هلند و حامیان حقوق بشر و برندگان جنگ جهانی چی اونم نتیجه کتاب سوزیشون بوده؟؟؟ یا کتاب سازی هایی و جریان سازی دروغین رسانه ای همین دنیای غرب ...؟؟؟


:)

ان شالله سلامت باشین
پاسخ:
سلام

امیدوارم تو همه مسائل ( مثل سکوت نکردن در برابر خطاهای مسئولین و مفسدان ریز ودرشت ) هم همینطور جدی و محکم باشید ((-:

عرض بنده هم این نبود که با ناهنجاری ها برخورد نشود بلکه موافقم .  اما اینگونه ناهنجاری ها را باید کمی همراه با درایت و تخصصی تر برخورد کنند و خشک و تر را باهم نسوزانند و در خصوص مصادیق نکته سنجی بیشتری داشته باشند و همین بی دقتی ها و شلم شوربا کارکردن باعث سوء استفاده بقول شما دشمنان شده است و گرنه هیچ فرد عاقلی نمی تواند مخالف اجرای قوانین و عرف حاکم بر جامعه باشد.
شاید خودخواهانه باشد اما من خودم یه جاهایی وقتی یک سری را نگاه می کنم واقعا دچار تاسف می شم و می بینم که بقول مادرم واقعا می خواهند آدم را درسته قورت بدهند که چرا به من چپ چپ نگاه میکنی اما اینها قربانی کم کاری های امثال ما و خطاهای پرشمار سیستم هستند و نباید بیشتر به سمت نادرست سوقشان داد.

نازی ها به نظر من تو یک سری کارها شاخص تر هستند حالا فرقی هم نمی کند همین ها که گفتید ( غربی های آدم کش ) به هر حال منظور من نتیجه بود که چی منجر به چی می شود (-:

ممنون که نظر دادید و بی تفاوت رد نشدید.



ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">