مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

آدمی به کلمه زنده است ...
مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

اینجا برای من

همچون فانوس کوچک نقره ای

خانه مادربزرگ است !

فانوسی که شاید کم نور باشد !

اما روشن می کند !

تا شاید که بتوانم پیش پایم را ببینم ...

-----------------------------------

استفاده از مطالب این وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است.

اگر مطلبی را دوست داشتید حتما نظر بدهید.

ممنون می شوم که وقت می گذارید.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فیلم نوشت» ثبت شده است

 

سرزمین مادری را باید دید نه برای حاشیه هایش بخاطر سوءبرداشت ایجاد شده در هموطنان لُرمان از یک دیالوگ به ظن توهین به قوم بختیاری و سپس توقیف شتاب زده اش به مدت ده سال و جنجال های حاشیه ای و بی اهمیت هر از چند گاه عوامل ساخت و آنچه غلبه حاشیه برمتن است.

سرزمین مادری را بخاطر خودش و خوش ساخت بودن و برخورداری از داستان روایی محکمش باید دید.

هنوز زود است تا در مورد کلیت آن و وفاداریش به تاریخ بخواهیم نظر بدهیم اما همین شانزده ، هفده قسمتی که ازش پخش شده نشان می دهد بعد از مدت ها با کار قابل تامل و قابل اعتنایی طرف هستیم . یک درام خوب در بستر حوادث تاریخی که اشاره هایش به حوادث و دیالوگ هایش را بادقت باید شنید و لذت برد.

گویا پر بازیگرترین سریال های ساخته شده طی سال های اخیر می باشد و وجود بازیگران مطرح آن که هرکدام به نوبه خود به غنای هرچه بیشتر نمایشی آن افزوده اند و بازی های قابل قبولی دارند.

من تا اینجای سریال را دوست داشتم و هر پنج شنبه بی صبرانه منتظرم که دو قسمت پشت سرهم از تلوبیون نگاه کنم و حسابی درگیر داستان رهی با بازی آقای علی شادمان و زندگی اش شده ام  .

                

                                           

                                           

                                           

 

پ.ن

در واکنش به فساد چای دبش قند پهلو

خشم نسبت به بی عدالتی نشانه ی سلامت روان است.

این رقم معادل نصف بودجه عمرانی دولت برای کل کشور است ... حیف ... و صد افسوس و چه فرصت هایی که بر باد می شوند برای عمران و رفاه مردم ...

فقط همین ...

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۲ ، ۲۰:۰۲
سارا سماواتی منفرد

 

... پیشنهاد فیلم ...

 

                                   

                                       

 

قبل از اینکه بخواهم در مورد خود فیلم چیزی خاصی بگویم باید اشاره کنم که بازی درخشان محسن تنابنده و خانم ایزدیار به خودی خود دلیل موجهی برای دیدن این درام اجتماعی رئالیستی ساخته آقای سامان سالور است.

واقعگرایی فیلم با توجه به شرایط جامعه خود به خود باعث تلخ بودن فیلم می شود.

واقعیت های عریان حتما تلخ و سیاه هستند پس یاد بگیریم در برابر واقعیت ها موضع نگیریم چراکه چه بخواهیم و چه نخواهیم آنها هستند و خودشان را روزی به ما تحمیل خواهند کرد.

                                      

ابتدای فیلم به نظر برای خانواده سه نفره مجتبی ، نسیم و دخترشان همه چیز نرمال است . هم مجتبی و هم نسیم در تلاشند که زندگیشان را بسازند اما به مرور نشانه هایی که خلاف تصور اولیه ما هستند کم کم از راه می رسند و مجتبی و نسیم هر دو چیزهایی برای پنهان کردن دارند! و قرار است ما یک دفعه غافلگیر شویم.

برترین سکانس به نظر من همانجایی است که نسیم در آشپزخانه در آرامش در حال درست کردن ناهار است که دوربین پس زدن آب فاضلاب و بیرون زدن آشغال ها در کف آشپزخانه را نشان می دهد همزمان صدای آزیر و حضور پلیس و رخ نمایی از سوپرایز کارگردان و سپس راه رفتن نسیم در خانه غرق در آب فاضلاب.

به نظرم یک جورایی کارگردان بصورت نمادین در حال پیش بینی آینده و اینکه به هرحال روزی باید با واقعیت های سخت روبرو شویم و مشکلات و ناکامی ها و اشتباهات از چاه فاضلاب اجتماع بیرون خواهند زد.

                                     

                                     

                                    

 

به نظرم فیلم خوب و قابل قبولی بود و همچنین جذابیت لازم برای اینکه تا به انتها دنبالش کنید را داشت.

فیلم هایی که بهمان هشدار بدهند را دوست دارم و گرنه چه سود از تولیداتی که ما را به همان خواب خرگوشی که هستیم فرو می برند.

تا یادم نرفته فیلم دیالوگ های خوب و تامل برانگیزی هم دارد .  خودم این دیالوگ بین مجتبی ( تنابده ) و نسیم ( ایزدیار ) را دوست داشتم که مجتبی به زنش می گوید ( البته نقل به مضمون ) نه آن تتو ات و نه جلسه قرآن هفتگیت !

بهتر است که در مورد داستان فیلم به جهت لو نرفتنش بیشتر چیزی نگویم و دیدنش را به خودتان واگذار کنم.

 

پ.ن

یک کوچولوی بامزه و فلفل نمکی هم این وسط بازی می کرد ((-:

۶ نظر ۲۳ شهریور ۰۲ ، ۱۰:۲۵
سارا سماواتی منفرد

 

... پیشنهاد فیلم ...

 

مجبوریم ساخته رضا دُرمیشیان را دوست داشتم.

فیلم همچون کارگردانش جسور و بی پروا و آگاهی بخش است و تنها فیلمی قصه گو نیست و دغدغه دارد و بیننده اش را درگیر می کند.

فیلم هایی را که بازتاب واقعیت های اجتماعی هستند و بقول معروف عریان به سراغ حقایق می روند و با بیننده لاس نمی زنند و تحمیقش نمی کنند را دوست دارم.

 

                                        

 

بعنوان بیننده بازی نگار جواهریان بعنوان گودمن فیلم دیدنی بود و درست در نقطه مقابل مجتبی پیرزاده مظهر همه رذالت ها و سیاهی ها .

درمیشیان اصلا در فیلمش طرفین داستان را تطهیر نمی کند هرچند که هر دو قربانی شرایط و تقدیر سیاهشان هستند.

بد نیست کوتاه در مورد داستان فیلم  ( البته بصورتیکه موجب لو رفتن کل آن نشود )  هم اشاره کنم که روایت کننده داستان زنی کارتن خواب و بی هویتی ( گل بهار ) است که معشوقش از ۱۲ سالگی استعمارش کرده و او را وسیله بهره کشی جهت فروش بچه قرار داده است و حالا قصد دارد برای خرید آزادیش او را جهت فرزند آوری به مرد میانسالی که می خواهد بچه از آن خودش باشد با بازی آقای بابک کریمی اجاره بدهد و داستان اصلی از همین جا شروع میشود و گل بهار متوجه می شود که دیگر بچه دار نمی شود اما چرا ؟؟؟ این شروع درام پرکشش با سوژه ای متفاوت است .

سه زن فیلم یعنی سارا که یک وکیل جوان و آرمانگراست ، گل بهار و خانم دکترپندار هر کدام نماینده قشری از زنان جامعه هستند.

 

                                        

 

سارا که نماینده زن مستقل و آگاه است و قوانین از دید او جنبه زن ستیزانه اشان بالا است و حامی زیر پوستی مجرمان هستند را بر نمی تابد.

گل بهار نماینده زن فقیر ، قربانی و سر در گــُم که هیچ از حق و حقوقش نمی داند و تحت بهره کشی مردی حیوان صفت است.

خانم دکتر پندار زن فهمیده و آگاهی است که با واقعیت های جامعه کنار آمده و می داند مشکلات همیشه راحل درستی ندارد و با تفکر خاص خود می خواهد مشکلات را پاک کند.

مردان فیلم هم یا کاملا بد و شریر هستند یا در طرف خوب ماجرا  و البته بعضی ها هم بی تفاوت و خاکستری  ((-:

بیشتر چیزی نمی گویم و امیدوارم اگر دیدید بیایید اینجا و در موردش بنویسید .

آخر اینکه مجــبـــوریــم هرچند سیاه اما دیدنی و تامل برانگیز هست.

 

پ.ن

من فیلم زیاد می بینم اما همه را در اینجا پیشنهاد نمی کنم !

 

۵ نظر ۲۶ مرداد ۰۱ ، ۲۱:۴۵
سارا سماواتی منفرد

 

... معرفی فیلم ...

 

                                         

 

فیلم عنکبوت به کارگردانی ابراهیم ایرج زاد و نویسندگی اکتای براهنی درباره سعید حنایی (۱) خفاش شب مشهد و یکی از قاتلین زنجیره ای ایران است.

آقای ایراج زاد قصد ساختن یک تریلر از این اتفاق ناخوشایند و دهشتناک اجتماعی تاریخ ایران را داشته است اما حالا این ضعف فیلم نامه بوده است یا تیغ سانسور من نمی دانم اما به نظرم چندان موفق نبوده است .

به جز نقطه عطف اولیه فیلم جایی که یک مسافرکش شخصی برای زن سعید حنایی ( با بازی محسن تنابنده ) با نقش آفرینی ساره بیات مزاحمت ایجاد می کند دیگر هیچ هیجانی و احساس تعلیقی در فیلم احساس نمی شود از این به بعد فیلم روایت کننده است .

روایتی ضعیف و گذرا از پرونده سعید حنایی.

به نظر از این داستان جنایی و عبرت آموز می شد اگر ابر و باد و مه و خورشید دست به دست هم نمی دادند فیلم چشمگیر و دیدنی عرضه کرد (۲) .

 

                                          

 

سکانس آخر فیلم صحنه برخورد سعید حنایی با زنش در زندان هم به نظرم صحنه برتر این فیلم بود.

اگر دیدید و دوست داشتید حتما نظرتون را با دیگران به اشتراک بگذارید .

      

                                          

 

 

(۱) قاتل زنجیره ای ایرانی که مرتکب قتل ۱۶ زن در شهر مشهد گردید و هدف خود از این قتل ها را پاکسازی جامعه و خیرخواهانه می دانست اما بنا بر شواهد قضایی ۱۳ نفر از این زنان مورد تجاوز قرار گرفته بودند  ( ۱۳۴۱- ۱۳۸۱ )

 

(۲) اخیرا فیلمی به کارگردانی علی عباسی و بازی زهرا امیر ابراهیمی از این موضوع در اردن ساخته شده که در جشنواره کن حضور داشته است ( من این فیلم را ندیدم ).

 

پ.ن

حالا چرا به سعید حنایی لقب قاتل عنکبوتی دادند ؟

چون طعمه های خودش را به خانه اش ( در غیاب زن و فرزندانش ) می کشاند و آنها را در آنجا به قتل می رساند.

۱۲ نظر ۰۳ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۰:۴۱
سارا سماواتی منفرد

 

 ...  پیشنهاد تماشای فیلم ...

 

تماشای لذت بخش سریال زخم کاری و بازی خوب زوج عزتی - آزادی ور در آن سریال و خاطره خوبی که از تماشای نقش های مختلف و گوناگون جواد عزتی در طی سالیان اخیر در ذهنم جا خوش کرده است باعث شد تا در مقابل پیشنهاد وسوسه کننده علی برای رفتن به سینما با همه خطراتی که ممکن است داشته باشد ، نتوانم مقاومت کنم و بعد از گذشت بیش از دوسال از آخرین باری که به سینما آن هم برای دیدن فیلم های جشنواره فجر رفته بودم و ظهور کرونا پایم را در این مدت از سالن سینما بریده بود دوباره برای دیدن فیلم راهی سینما شوم.

 

                                  

 

مرد بازنده آقای مهدویان فیلمی در ژانر معمایی و اجتماعی با محوریت معضل مهم و دامنگیر این روزهای کشور یعنی فساد اقتصادی و آقازادگی هست. فیلم جسارت بیان حرفش را بطور کمال و تمام آنطور که انتظار می رود و نور تاباندن بر لایه های پنهان تر ندارد.

فیلم به نظرم یک فیلم نسبتا معمولی پلیسی اما خوش ساخت و داستان محور هست و شاید تماشای زخم کاری توقع من را از کارهای آقای مهدویان بالا برده است! بار اصلی فیلم بر دوش جواد عزتی است که به خوبی همچون گذشته از عهده شخصی سازی کاراکترش در این فیلم بر آمده است.

عزتی مرد قانونی در آستانه بازنشستگی البته با شیوه های منحصر به فرد خودش همراه با شیوه هایی غیر معمول است که همین موضوع اورا متفاوت کرده و نقشش را جذاب تر و دیدنی تر نموده است.

حالا چرا اسم فیلم مرد بازنده است؟ نظر شما چیه ؟ البته اگر فیلم را دیدید؟

در کل من فیلم را دوست داشتم و از اینکه در پرده عریض سینما به تماشایش نشستم و منتظر نشدم تا در تلویزیون ببینمش راضی هستم.

راستی در ایام ماه مبارک رمضان سینما ها نیم بها است (((-:

 

۳ نظر ۲۶ فروردين ۰۱ ، ۱۵:۰۶
سارا سماواتی منفرد

 

...  پیشنهاد یک فیلم خوب  ...

 

دوست داشتم حتما یک فیلم خوب و ارزشمند جهت تماشا در اوقات فراغت را حتما پیشنهاد بدهم.

آخرین دوئل اثر ریدلی اسکات خالق فیلم خوش ساخت و معروف گلادیاتور یک درام جداب و بی نظیر قرون وسطایی و روایت یک داستان واقعی از دل تاریخ است.

فیلم روایتی خوب و خوش ساخت از آخرین دوئل رسمی تاریخ فرانسه است . زنی توسط دوست و همرزم سابق شوهرش که عاشق و دلباخته اوست ( ظالم ) هتک حرمت می شود و مورد ظلم واقع می شود ( قربانی ) اطرافیان به ویژه مادر شوهرش از او می خواهند که بخاطر حفظ شرف و آبروی خویش و خانواده اش  (شوهر ) از حق خود بگذرد و ظلم رفته را به فراموشی بسپارد چراکه چه بسیار زنانی همچو او این تجربه تلخ را از سر گذرانده اند ولی به جهت حفظ شرف و آبروی خود و خانواده سکوت کرده اند.

اما زن در مواجهه با دنیایی که شوهرش او را مِلک خویش می بیند و لکه دار شدن شرافت او را لکه دار شدن شرافت مردانه خودش می داند و مزورانه نه برای حمایت از او و حقش بلکه برای دفاع از اعتبار مردانه خودش وارد ماجرا می شود و در سوی دیگر عاشقش عشق خود را زمانیکه با دست رد بر سینه اش از جانب او مواجه می شود در قالب تجاوز به او ابراز می کند جسارت به خرج می دهد و شکایت می کند و از آنجا که شاهدی نبوده و او زن است و حرفش را قبول نمی کنند و فرد خاطی انکار می کند برای اثبات حقانیتشان شوهرش تن به دوئلی می دهد که نتیجه آن مشخص کننده این است که حق با چه کسی است ! دوئلی که اگر شوهر بازنده آن باشد او را هم بلافاصله به جرم افترا به یک مرد در آتش خواهند سوزاند .

 

                                 

 

نکته جالب این است که اتفاق اصلی فیلم در سه پرده و از منظر سه شخصیت اصلی فیلم روایت می گردد.

در آخرین دوئل فقط یک حقیقت وجود دارد و آن اینکه حق وجود ندارد و این قدرت مردان است که به حق رسمیت می دهد و زن داستان علی رغم حق داشتن و مورد ظلم قرار گرفتن به حاشیه رانده می شود و سرنوشتش به سرنوشت یکی از دو مرد درگیر ماجرا وابسته می شود.

در تمام طول فیلم این نگاه که زن در آن دوران یک شی و ابزار همچون زمین و اسب و احشام است و وسیله ای برای تامین وارث مردان بوده است به خوبی حس می شود.

سکانس پایانی تکان دهنده و دیدنی است و برای اینکه جذابیت دیدن فیلم از بین نرود من در موردش نمی نویسم.

اگه دیدید و دوست داشتید حتما در موردش بنویسید ( ممنونم)

 

۱ نظر ۱۳ فروردين ۰۱ ، ۲۲:۰۰
سارا سماواتی منفرد