مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

آدمی به کلمه زنده است ...
مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

اینجا برای من

همچون فانوس کوچک نقره ای

خانه مادربزرگ است !

فانوسی که شاید کم نور باشد !

اما روشن می کند !

تا شاید که بتوانم پیش پایم را ببینم ...

-----------------------------------

استفاده از مطالب این وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است.

اگر مطلبی را دوست داشتید حتما نظر بدهید.

ممنون می شوم که وقت می گذارید.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

  پوزش از اینکه مدتی نبودم و نتوانستم مطالب دیگر وبلاگ ها را که همیشه لطف دارند دنبال کنم.


یک هفته ای به جهت تغییر حال و هوا بعد از مدت ها رفتیم مسافرت و مقصدمان اردکان و یزد بود.

خیلی خوش گذشت و از نکات جالب این سفر دوری از هرگونه فضای مجازی و اخبار و اتفاقات روز و اطراف بود .

بعد از سفر هم به توصیه پزشک مجبور به عمل جراحی شدم که الحمد الله مشکل خاصی نبود و الان هم خدا را شکر رو به راه هستم.

توقیق اجباری این مساله هم استراحت پزشکی و مرخصی استعلاجی دو هفته ای بود.

در این مدت هم سعی کردم از فضای مجازی کاملا دور باشم .

شاید می خواستم خودم را امتحان کنم !

امروز بعد از تقریبا یکماه رفتم سر کار و تصمیم به بازگشت مجدد و از امروز روزه فضای مجازی ام را هم شکستم !!

اما خداییش این یکماه که سر کار نرفتم خیلی بهم حال داد. winklaugh

 

  

                                  

۱۶ نظر ۰۴ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۳۱
سارا سماواتی منفرد

 

امشب تمام حوصله ام را

در یک کلام کوچک ...

در تو خلاصه کرده ام !

ای کاش می شد ...

یکبار ...

تنها همین یکبار

تکرار می شدی !

تکرار ...

 

 

شاعر : قیصر امین پور

۱۲ نظر ۱۶ آذر ۹۷ ، ۲۱:۴۰

 

 

هنر واقعی از آن ابر بود ...

اما همگان برای باران شعر نوشتند

 

 

 

 

شاعر : جاهد ظریف اوغلو

۱۴ نظر ۰۲ آذر ۹۷ ، ۲۲:۵۱

 

   خوشبختی چیزی نیست که بخواهی آنرا به تملک خود درآوری ...

                خوشبختی کیفیت تفکر است .

                                          حالت روحی است .

                                                     خوشبختی ... وابسته به جهان درون توست  !

۱۲ نظر ۲۶ آبان ۹۷ ، ۱۷:۰۰

هر روز برای پیاده روی به پارک می روم این اواخر توجه و رسیدگی چندتا از خانم ها نسبت به گربه های پارک توجهم را خیلی به خودش چلب کرده است.

یکیشون که براشون سفره پهن می کند و برای هرکدامشان یک اسمی گذاشته و به اسم صداشون می کند و جالب اینکه بهشون امر و نهی هم می کند !

خلاصه اینکه عشق و حالی این بندگان خدا با این گربه ها می کنند و الحق و الانصاف کم و کسری هم براشون نمی گذارند و از این رهگذر گربه های پارک همه مثل گالفیلد حسابی خپل و چاق و چله شده اند.

دخترکان سگ به دست هم که بعضی هاشون دو سگ کوچیک و بزرگ به همراه دارند و معمولا شب ها تشریف می آورند که دیگه جای خودشان را دارند !

جالب اینکه روز به روز هم بر تعدادشان افزوده می شود.

حالا علت این همه گرایش به حیوانات در مردم از کجا ناشی می شود واقعا برای من جای سوال دارد؟

پنج شنبه عصر جایی بودیم و اتفاقی برنامه درسهایی از قرآن آقای قرائتی را دیدم اونجا هم آقای قرائتی خاطره ای از شهیدمحراب آیت الله اشرفی اصفهانی گفت و داستان حلالیت خواستن از گربه منزل که به علت گوشت دزدی  با عصا زده بودندش و اینکه از آن به بعد ایشان هر شب ظرف غذایی به آن گربه می داده اند (به نقل از مضمون ) .

البته این داستان را با اوضاع و احوالی که این روزها می بینیم نباید مقایسه کرد . فقط خواستم بگم احسان به حیوانات خوب هست و پسندیده اما این گرایشی که این اواخر در عده ای بوجود آمده از جنس دیگری است.

خلاصه که کم کم داره به گربه ها حسودیم میشه !

 

۱۱ نظر ۲۳ آبان ۹۷ ، ۱۶:۰۵
سارا سماواتی منفرد

 

                            23

 

  امروز داشتم تو تنهایی آلبومِ عکسای کودکیم را نگاه می کردم یکباره حسرت و دلتنگی همه وجودم را فرا گرفت طوریکه سنگینی آنرا روی قلبم حس کردم .

کاش همه چیز در همان کودکی متوقف می شد آن روزها آدما اینقدر بی رحم و واقعی نبودند !

الان که تو مسیر زمان یک دفعه به خودت میایی می بینی که دردت گرفته و این درد ناشی از سوزش صورتت از سیلی بی هوایِ زمانه است و میخواهی فریاد بزنی و زاز زار گریه کنی اما اشکهایت نمی آیند.

اون موقع ها اگه یکی این دختر بچه معصوم را اذیت می کرد چشمایش بلافاصله پر می شد از اشک و خیلی زود فراموش می کرد و در نهایت می بخشید اما الان دردش که میگیره قلبش میشه پر از کینه و بغض و حواله میکند به آسمان و هرچه که می خواهد ببخشد اما نمی تواند که ببخشد !!

 

پ.ن :  عکس تزئینی است                 

۱۴ نظر ۱۸ مهر ۹۷ ، ۱۳:۱۸
سارا سماواتی منفرد