دارالمجانین
پرده اول :
شب قبل با علیرضا حسابی جر و بحثم شده بود و با اوقات تلخی خوابیدیم و صبح هم کمی دیرتر بلند شدم و خواب ماندم. این باعث شد با استرس از خانه زدم بیرون ، تو خودم بودم و داشتم به حرفهای دیشب علی فکر می کردم که صدای گرمپ برخورد یک چیزی به ماشین مثل یک پتک خورد تو سرم .
تو حالت گیج و ویجی و شوک از صدای برخورد بودم و قلبم داشت می آمد تو دهنم که از آیینه دیدم یک پژو از پشت زده به من تا آمدم به خودم بجنبم و کمربند ایمنی را باز کنم و بیام پایین ببینم چی شده دیدم راننده پژو آر دی نقره ای با چابکی خاصی دنده عقب گرفت و با سرعت زیادی گاز داد و رفت !!
من ماندم گیج و مبهوت و صدای بوق ماشین هایی که تازه به صحنه رسیده بودند و بد و بیراهش را به من می دادند که چرا راه را بسته ام !
یکی هم شیشه را داد پایین و در حالیکه بوق مزد گفت : " چی گم کردی ... ... !! "
پرده دوم :
امروز با بدبختی و کلی التماس و خواهش مرخصی گرفتم تا به چند تا از کارهای عقب افتاده برسم شکر خدا هرجا رفتم یک سنگی انداختن جلو پام و کارهایم اصلا انجام نشد .
پرده سوم :
گفتم حداقل همراه بانک ملّتم را فعال کنم پس از کلی معطلی و واستادن تو صف رسیدم جلو باجه الکترونیک از قبل فرم را پر کرده بودم و آماده بود با کارت ملی تحویل متصدی دادم پس از چند دقیقه که کارهای دیگه ای انجام داد و یکنفر را هم با عزت و احترام تا بیرون در بانک همراهی کرد آمد و گفت :
" مهرتان کو ؟ " گفتم کدام مهر ؟؟ گفتش: " خودتان دستور دادید !! " گفتم: " آقای محترم آن مهر مربوط به دسته چِک حقوقی من هست ، چه ربطی به در خواست فعال سازی همراه بانک و رمز پویا دارد ! "
خلاصه سرتان را درد نیاورم انجام نداد که نداد ، آخرش بهش گفتم : " بگید نمی خواهم کارِت را انجام بدهم دیگه چرا بهانه بیخودی می گیرید ."
با کلی خستگی و سردرد و از همه مهمتر دست از پا درازتر برگشتم خانه و تو را برگشت همش به این فکر می کردم که عجب دیوانه خانه ای هست این شهر ...
پ.ن :
من هم کارمندم اما همیشه سعی می کنم مردم را اذیت نکنم اما نمی دانم بعضی ها چرا ؟؟
( آن جمله را ببخشید بکار نمی برم چون خیلی عصبانی هستم ؛ خودتان هرچی دوست داشتید جای خالی را پر کنید )
در این مدتی که عمر گرفتم از خدا ، هم کارمند وظیفه شناس دیدم و هم کارمندی که واقعا کار نمیکنه و نانش حلال نیست.
برخی از کارمندها واقعا رفتار خوب و کار عالی دارند ولی برخی متاسفانه.....
در مورد رانندگی هم بگم که متاسفانه سواستفاده کن زیاده ، مردم روس کشور روسیه جلوی ماشینشان دوربین نصب میکنند تا بتوانند ثابت کنند که چه شده ؟؟ مطمئنا آنجا هم از این زرنگی ها بوده! که مردم راه را در نصب کردن دوربین دیدند. دوربینی که علاوه بر ضبط بیرون ، محیط درون رو هم فیلمبرداری میکنه ، دوربین گرد و دواری جلوی داشبورد ماشین وصل میکنند.
مردم ما هم اصلا به عمق ماجرا توجهی نمی کنند و متاسفانه فقط دهان رو باز میکنند.
خودتان رو نگران نکنید ، چون برای زندگی باید اعصاب پولادین داشته باشید ، برای ما هم زیاد پیش میاد ، فردوسی میگه : زندگی جنگست جانا ، بهر جنگ آماده شو!!!