مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

آدمی به کلمه زنده است ...
مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

اینجا برای من

همچون فانوس کوچک نقره ای

خانه مادربزرگ است !

فانوسی که شاید کم نور باشد !

اما روشن می کند !

تا شاید که بتوانم پیش پایم را ببینم ...

-----------------------------------

استفاده از مطالب این وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است.

اگر مطلبی را دوست داشتید حتما نظر بدهید.

ممنون می شوم که وقت می گذارید.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

سنگی بر روی بافه

يكشنبه, ۵ تیر ۱۴۰۱، ۰۷:۰۷ ب.ظ

 

... معرفی کتاب ...

 

موقعی که می خواستم این کتاب را بخرم اسمش برایم جالب بود و بیشتر کنجکاوی من را سمت این کتاب کشاند .

همه علی محمد افغانی (۱) را با اولین رمان واقعی ایرانی یعنی «« شوهر آهو خانم »» می شناسند. کتابی که سبک و سیاق نویسنده اش را برای همیشه تثبیت کرد . من هنوز این کتاب را با اینکه معروف هم هست نخوانده ام و کتاب حاضر آخرین نوشته این نویسنده به فارسی در سال ۱۳۸۲ است.

یک اعترافی که باید بکنم این هست دافعه عجیبی نسبت به نویسنده هایی که سابقه عضویت در حزب توده و چپگرایی (۲) داشته باشند دارم و تمایلی چندانی به خواندن نوشته هاشان ندارم .

این کتاب روایت کننده داستانی ظاهرا عاشقانه در کرمانشاه دهه ۲۰ شمسی است که درون مایه اجتماعی دارد و بازتاب دهنده دغدغه های نویسنده در خصوص فقر و تهی دستی جامعه ایرانی و واقعیت های تلخ زندگی زنان در طبقات فرودست اجتماعی آن سالیان ایران است.

داستان جیران و مشتاق که از زبان مشتاق روایت می گردد.

او پسر آسیابانی است که از کودکی با این فکر بزرگ شده که قرار است روزی که وقتش برسد با دختر کارگر پدرش ازدواج کند! این ظاهر داستان است اما در باطن نویسنده به مشکلات دختری که می خواهد در شهری کوچک با فرهنگی مرد سالارانه پایش را از نقش سنتی که برای زنان قائل هستند  ( یعنی پشت درهای بسته در انتظار شوهر ماندن ) فراتر گذاشته و برای آبادی شهر و محله اش قدم در مسیری سنت شکنانه گذارد که جز بدنامی در آن محیط سنتی چیزی بیشتری برایش به ارمغان نمی آورد .

 

 

                                         

 

 

داستان کتاب خطی و همه فهم است و گاهی کلمات محلی که خوشبختانه در انتهای همان صفحه به معانیشان اشاره شده به چشم می خورد نکته دیگری که گفتنی است داستان این عشق شاید برای آدم های دوره ما چندان ملموس و امروزی نباشد پس به دید یک داستان عاشقانه امروزی نباید بهش نگاه کنید .

پایان کتاب شاید چندان از لحاظ من که انتظار دیگری داشتم دلچسب نبود ولی به نوعی هجرت و رفتن و ترک دیار ختم می شود که شاه بیت مقصود  نویسنده در همان صفحات پایانی کتاب نهفته است.

این را هم بگویم که در جایی دیدم که از قول نویسنده گفته بودند که کتاب را با الهام از این شعر فروغ فرخزاد نوشته است:

هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودال می ریزد ، مروارید صید نخواهد کرد .

 

 

(۱) نویسنده کرد ایرانی متولد کرمانشاه ۱۳۰۳

(۲) علی محمد افغانی عضو سازمان نظامی حزب توده بوده و در سال ۱۳۳۳ دستگیر و پنج سال هم در زندان به سر برده است و کتاب شوهر آهو خانم محصول دوره زندان او می باشد.

 


 

پ.ن

 

 (۱) در سال های دور که ماشین آلات کنونی کشاورزی نبود روستائیان دسته های گندم را که با داس و بصورت دستی درو می کردند در فواصلی روی هم می گذاشتند و برای جلوگیری از پراکنده شدن این دسته ها توسط باد سنگی بر رویشان گذاشته می شد !! که در کُردی به سنگی بر روی بافه معروف بوده و در این کتاب این سنگی بر روی بافه کنایه از نشان کردن دختر برای پسر معنا می دهد . ( این هم علت نامگذاری کتاب )

 

(۲) مخاطب خاص عزیز امیدوارم زودتر برگردید خیلی زودتر از اربعین ...

۰۱/۰۴/۰۵
سارا سماواتی منفرد

رمان ایرانی

زنان

کتاب

نظرات  (۱۰)

۰۶ تیر ۰۱ ، ۰۲:۵۵ اشکان ارشادی
سلام بر خانم سارا سماواتی منفرد
دفعه قبلی بسیار من را از تواضع و ادب خود شرمنده کرده اید و خیلی خوشحالم که شما خانم متدین را منطقی دیدم و عذر مرا پذیرفتید و منطقی و عقلانی سوتفاهم ایجاد شده را رفع نمودید و آبروی من حفظ شد.
حقیقت سایت را فعلا معلق کردم و در بیان می نویسم ولی دامنه را پنج ساله خریده ام و بلاگ بیان هم خودش یک نوع هاست است و نیازی نیست که حتما وردپرسی باشم. دامنه را بر بلاگ بیان نصب می کنم و مطالبم را مجموع و مرجع می کنم.
حقیقت دوم اینکه، قصد دارم برای یاد دادن فارسی به مسلمانان چین و آشنایی آنان با نوروز و ایران و حتی تشیع، برایشان کلیپ بسازم و در ناامیدی سعی کنم تا برخی از آنان را فارسی یاد دهم. فارسی گنج ماست و تلاشم روی لهجه شبیه تاجیکی ولی فارسی دری است که بخوبی برای ایرانیان نیز قابل فهم است. کتاب آموزشی نیز برایشان خواهم نوشت چون از آرزوهای منست تا:
حسینیه های کاشغر و تاشقورکان تاجیکیهٔ چین بهمراه ترکان منطقه ختن و تورفان دوباره احیا شوند و زبان فارسی را با روح فرهنگی و بالهای سبک مذهبی که پر از ارزش است به ترکان اویغور آموزش دهد!
ترکان آنجا در ایالتی بزرگتر از ایران سکونت دارند و اگر چین این مسلمانان حنفی مذهب را قلع و قمع نکند اکنون باید حداقل همان ۳۵ میلیون می بودند در حالیکه اکنون یازده میلیون نفرند.
ترکان اویغور در وسعتی از ۱۶۶۶۰۰۰ کیلومترمربع سکونت دارند!
سه میلیون شیعه دارد! البته این شیعیان بیشتر تا هفت امامی و اسماعیلی را می فهمند و از تشیع دوازده امامی به معنای امروزی خبری ندارند ولی می توان آنان را آشنا نمود.
من اکنون دیگر تمام قصد و توانم را برای ایجاد کانال و کتاب نوشته برای ترویج و آموزش فارسی دری به کردها و ترکان اویغور خواهم کرد.
من خودم هم کردم و هم ترک!
از هر دو زبان و لهجه های متفاوتش مطالعه و بررسی داشته ام و مطمئنم نوار ایران، افغانستان، تاجیکستان با کردستان ها در غرب فلات ایران و ترکستان شرقی در شرق فلات ایران تکمیل خواهد شد. با یادگیری فارسی منابع بر آنها زیاد می شود و اقتصاد بازتر و نیروی انسانی در فلات ایران بیشتر و بیشتر می شود.
باید عمل کرد و همچنین نوروز نیز گسترش می یابد و فرهنگ غنی ایران زمین بر چین می بارد.
در آپارات و تماشا و چندجای دیگر، کانال خواهم زد و هیچ چیز بهتر از گسترش و ترویج زبان ملی و فرهنگ ملی نیست!
مذهب را نیز بصورت متعادل و همدلی در لابلای نوشته هایم با مخاطبم در میان می گذارم. متاسفانه در سرزمین های ترکستان شرقی و کردستان ها بخاطر حضور گروهک ها و ظلم حکومت های مرکزی نوعی خشونت شکل گرفته است که گاه مذهب نیز پاسوز این خشم ما انسان ها می شود وگرنه مذهب بی گناه است و اسلام یک دین رحمت است.
آشنایی با فرهنگ نوروز در ترکستان چین و حتی کردستان سوریه و ترکیه و... برای من خیلی لذت بخش بود حال حتما برای آنان آشنایی دوباره و احیای مراسمات گذشتگان برایشان جذاب است.

چه خوب کردید که از کتاب ها می نویسید بخصوص اینکه از علی محمد افغانی نوشتید و حتی اشاره کردید که نویسنده ای کرد است و همشهری اینجانب است.
بله، کرمانشاه شاعران و نویسندگان زیاد و حتی بزرگی دارد ولی مردم کرد هرگز همانند ترکان بخصوص آذربایجانی ها بزرگان خود را ارج نمی نهند و حتی اگر گوهری داشته باشند بجای بهره بردن از آن گوهر، بدتر نابودش می کنند و مغزش را ویران می کنند که البته این در میان همه کردان صادق نیست و برخی از شهرهای کردنشین چنین افتاده اند و اهمیتی به شاعران و نویسندگان و هنرمندان و ورزشکاران خود نمی دهند!


واقعا از معرفی کتاب و قلم شما لذت بردم.
پاسخ:
سلام آقای ارشادی

فکر نکنم مورد خاصی بوده باشه و من متوجه شرایط بودم .

امیدوارم این خصیصه چندان در مورد کردها عمومیت نداشته باشه.

خوشحالم دوست داشتید.
۰۶ تیر ۰۱ ، ۰۳:۰۸ اشکان ارشادی
من نیز از کسانیکه عضو فرقه ها و یا حزب ها و شبیه اینها بوده اند اغلب دوری می کنم ولی همیشه خواندن نوع اندیشهٔ آنان و اینکه پایبندهای فکری آنان چه بوده؟ و یا چه عقایدی دارند؟ برایم جالب بوده است و حتماً سعی می کنم مکاتب فکری و ایدئولوژی ها و فرقه ها و غیره را بخوانم و بررسی و تحلیل کنم.
من خودم عقاید پان ترکیسم و بخصوص عقاید عبدالله اوجالان رهبر کردهای ترکیه را خواندم و با خط و مشی فکری آنان آشنا شدم و برایم جالب بود. البته باید تمام سعی خودم را بکنم تا مبادا مبهوت و مورد اسارت فکری قرار بگیرم!!! چون حدود چهل سال سن دارم آگاهانه می خوانم.
من از خواندن در مورد عقاید ضد صهیونیسم هیتلر واقعا لذت بردم هرچند خودش نیز بی رحم و سفاک بود و همانند صهیونیزم باعث کشتار و ویرانی جهانی شد.

یک چیز جالب:
آیا می دانستید که کمونیسم ها مزدک را پیامبر معنوی کمونیسم در فارس می دانستند و قیام خونین بابک خرمدین را اولین انقلاب و مبارزه مسلحانه در برابر حکومتها و مظالم می دانستند!
من این را در کتاب دانشگاه ملی چاپ زمان شاه خواندم و پرسیدم و مطمئن شدم که بله، کمونیسم ها چنین حرف هایی را می زده اند ولی سازمان نظارت آموزشی آن زمان بخاطر نفوذ توده، این قسمت را حذف کرده است و سپس بعد از انقلاب نیز همان حذف دوباره مجددا ایجاد گشته است.
کتابی آبی روشن و سفید است و جمع آوری دکتر عزیز الله بیات است.
کتاب خوب و کاملیست ولی برخی از قسمتهای آن مطمئنا در نظام آموزشی بعد از انقلاب ضرورت نداشته و ندارد. متاسفانه دسترسی به کتب جدید را هرگز نداشته ام و این کتب دانشگاه ملی مال مادرم و پدرم است و خودم در دانشگاه آزاد درس خوانده ام.


پاسخ:
بله چیزهایی پراکنده در این مورد خوانده بودم اما یک جور تاریخ سازی است و روح بابک خرمدین هم از این ماجرا بی خبر است (((-:
۰۶ تیر ۰۱ ، ۰۳:۱۵ اشکان ارشادی
اصطلاحات محلی در هرجایی متفاوت است و حتما در همهٔ کردی ها یکسان نیست! اکنون بیشمار اصطلاح از کردی و یا فارسی کرمانشاهی در کرمانشاه رایج است که در سنندج نیست و یا آنان اصلاحات خود را دارند.
بافه را خوب به شرح و معنی آورده اید ولی می توانستید بصورت تک کلمه:
دسته و یا خوشه ای چیده شده از گندم یا جو
خوشه ای گندم که ساقه هایش بافته شده اند تا با بادی نروند و اگر ضعیف پیچ خورده اند پس سنگی باید روی انتهای ساقه مانندش گذاشت.

بله، کنایه دار است و این کنایه با خواندن مضمون داستان مشخص می شود و معنا پیدا می کند.
بسیار عالی بود.
تشکر
پاسخ:
بافته بودن دسته ها را من فراموش کرده بودم بگویم که شما زحمت کشیدید و تکمیل کردید.
خواهش می کنم.
۰۶ تیر ۰۱ ، ۰۳:۲۵ اشکان ارشادی
حیفم آمد این را برایتان نگویم و دیگر مخاطبان نیز نخوانند!!!
گفتیم که کنایه دار بودن نام کتاب با توجه به نوشته و مضمون کتاب معلوم و مفهوم می شود!
حال همین اصلاح که یعنی:
حالا بریمان سنگی روی بافه بگذاریمان تا بعداً.
همان کنایه نشان کردن دختر برای پسر را دارد ولی من از قدیمی ها شنیدم که موهای دختر را می بافتند و پسر گیره ای سنگی برای مویش می خریده و توسط خودشان در خلوت و یا بزرگترها در مجلسی به بافته مویی دختر بسته می شده و دختر نامزد پسر می شده است. که زیاد معمول نبوده و حالتی رمانتیک و عاشقانه داشته.

من حقیقت فیلم شوهر آهو خانم ساخته زمان شاه را دیده ام و کتابش را نخوانده ام آیا همان داستان است؟

ای کاش خیلی خیلی کوتاه این سنگی روی بافه را تعریف می کردید. احتمالا باید در کتابخانه دنبالش باشم.

تشکر و سپاس

پاسخ:
جالب بود ممنون.
فیلم شوهر آهو خانم ؟؟ حقیقتش اگر هم ساخته شده من تا حالا در موردش نشنیدم و در این مورد خاص باید کتاب خوانده شود .

در معرفی کتاب ها تا آنجا که شرایط اجازه بدهد قصد لو دادن داستان را ندارم تا احیانا خواننده ای قصد مطالعه داشته باشد جذابیت و لذت خواندن کتاب از بین نرود.
۰۶ تیر ۰۱ ، ۰۳:۳۹ اشکان ارشادی
متاسفانه کرمانشاه همیشه جامعه ای تهی دست و فقیر با آمار بالای بیکاری و اعتیاد را دارد. کرمانشاه نمای خوبی دارد و پیشرفته نشان می دهد و پر از امکانات است و اکنون شهر بزرگیست یعنی کلانشهر شده است و برجهای زیادی دارد. بزرگترین دانشگاه خاورمیانه در کرمانشاه است و طولانی ترین بلوار در کرمانشاه است. برگترین پارک کوهستانی را دارد و بیمارستان امام رضا و بیستون بزرگترین بیمارستان های غرب ایرانند بطوریکه از کردستان و ایلام و همدان و لرستان همه برای درمان و جراحی به کرمانشاه می آیند. و جالبتر آنکه کردهای عراق و عرب ها و ترکمن های عراق نیز برای درمان به کرمانشاه می آیند. من خودم بشخصه بیماران عراقی زیادی را دیده ام. کردها اغلب کمتر دچار مشکلند و کردی ایشان در کرمانشاه نیز رایج است بجز کردی کرمانشاهی و کلهری ولکی و... کردی سورانی ایشان توسط بچه های پاوه، ثلاث باباجانی و جوانرود و رامسر از شهرستان های کرمانشاه که از اتفاق در مرکز استان نیز سکونت دارند قابل فهم است و تنها بصورت جزئی تفاوتی دارند.
کردها عربی را نیز بلدند و گاه ترکی ترکمنی عراق که گویی همان آذربایجانی است را نیز قادر به تکلم هستند و کم و بیش فارسی نیز می دانند. البته همه اینطور نیستند. من خودم تنها روی یک زبان فعالیت و تکلم می کنم ولی در جای خود از کردی و ترکی و... بهره می برم. بسته به شرایط متفاوت است و تکرار می کنم که همهٔ کردها اینطور نیستند که عربی و فارسی و ترکی را در کنار کردی خود بدانند. ولی افراد اینگونه ای نیز کم نیستند.

ببخشید آیا خود شما زبان دیگری بجز فارسی بلد هستید؟
به عربی یا انگلیسی تسلط نسبی ندارید؟

پیشنهاد من برای شما عربی و بعد انگلیسی است. روی عربی بخصوص شش سالهٔ متوسطه تمرکز کنید.

اشکان ارشادی از کرمانشاه
پاسخ:
ممنون از معرفی شهرتان برای وبلاگ خوانان

متاسفانه یکی از ضعف های بزرگم این هست که بصورت درست و درمان به زبانی غیر از فارسی مسلط نیستم.

)))-:
۰۶ تیر ۰۱ ، ۲۱:۴۵ محسن رحمانی
سلام ممنون بابت معرفی کتاب .
پاسخ:
سلام آقای رحمانی

خواهش می کنم ، ممنون که خواندید ((-:
​ دوست عزیز سلام 

من یه کانال موسیقی در یوتیوب دارم خوشحال میشم ویدیوم رو ببینی و اگه دوست داشتی لایک و سابسکرایب کنی ​

اگر هم دوست داشتی به دوستات معرفی کن ​

https://youtu.be/F4_z5UrZa5k

( با فیلترشکن وارد بشید )

پاسخ:
سلام

ممنون که معرفی کردید.
۱۱ تیر ۰۱ ، ۲۱:۵۳ مهدی نیازی
ممنون بابت معرفی کتاب
پاسخ:
سلام آقای نیازی

خوشحالم که خواندید و لطف داشتید.
۱۲ تیر ۰۱ ، ۱۲:۳۱ حسن مجیدیان
سلام
برخی از اساتید یا رمان خوان های حرفه ای، یعنی اونها که صرفا دنبال تفنن و سرگرمی نبوده اند، پیشنهاد جالبی دارند و اون اینه که وقتی یک اثر از نویسنده ای رو خوندین، بقیه ی کتاب های نویسنده رو هم همون موقع بخونید. ینی مجموعه ی آثار نویسنده را با هم و در کنار هم به مثابه یک منظومه ی فکری و ادبی از خالق آثار ، مطالعه کنید . این بسیار راهگشاست به نظرم. اگر کتابی از داستایفسکی خوندید برید سراغ بقیه آثارش و همه را به ترتیب زمان انتشار توسط نویسنده، بخونید. اگر امیرخانی رو خوندید برید سراغ بقیه اش. لذا من پیشنهاد میکنم برای این که بهره ی خوبی از آثار آقای افغانی ببرید و بعدها هم بتونید مجموعه ی آثار ایشون رو نقد و تحلیل کنید برید سراغ بقیه کتابهاش مثل شوهر آهو خانم، همسفرها، سیندخت، شادکامان دره ی قره سو، بافته های رنج و....
زندگی و زمانه ی هر نویسنده ی بی شک در تطور فکری و روحی او موثر بوده و در آثارش نمایان شده. لذا اگر میخواهید پرونده ی علی محمد افغانی را خوب کنکاش کنید، یک نگاه کوتاهی به زمانه ه و زیست او هم داشته باشید.
من حسرت میخورم که چرا این همه رمان خوانده ام اما بدون نگاه و سیاست درست و ترتیب و نظام منطقی.... لذا امروز بی بهره ام و کتاب های بسیاری رو فراموش کرده ام و...
ان شالله شما بهتر رفتار کنید و بیشتر بهره ببریدو خلاصه عمر کوتاه و فرصت کم و... موفق باشید.

پاسخ:
سلام آقای مجیدیان

بله فرمایش شما کاملا درسته و فکر کنم اگر خوانش رمان ها بصورتی که گفتید هدفدار باشد قطعا می تواند در نقد آثار هر نویسنده ای مفیدتر و موثرتر هم باشد.
من خودم در مورد آقای جولائیان بعد از خواندن کتاب یک پرونده کهنه تمام آثارشون را تهیه کردم یا در مورد آقای امیرخانی هم همین برنامه را دارم.
ممنونم که تجربه خوب و شخصی جالبِ خودتان در زمینه خوانش رمان را در اینجا با من و همه خواندندگان احتمالی مطلب در میان گذاشتید .(سپاسگذارم ، لطف کردید)

ان شا لله .

سلامت باشید.


۱۸ تیر ۰۱ ، ۱۱:۲۳ بانوچـه ⠀
ممنون از معرفی.
پاسخ:
سلام
خواهش می کنم ، ممنون که خواندید ((-:

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">