مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

آدمی به کلمه زنده است ...
مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

اینجا برای من

همچون فانوس کوچک نقره ای

خانه مادربزرگ است !

فانوسی که شاید کم نور باشد !

اما روشن می کند !

تا شاید که بتوانم پیش پایم را ببینم ...

-----------------------------------

استفاده از مطالب این وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است.

اگر مطلبی را دوست داشتید حتما نظر بدهید.

ممنون می شوم که وقت می گذارید.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

هفته های آخر

دوشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۲، ۰۹:۲۴ ب.ظ

 

  این هفته های آخر واقعا حالم زیاد خوب نیست و حسابی سنگین شدم و زیاد حرکت نمی کنم و اضطراب و نگرانی که ذاتا همیشه دارم و بعضی روزها کمردرد و حالت تهوع هم امانم را می برد خدا خیر بده مامان ناهید مادر شوهر جانم که معرف حضورتان هستند و مامانم را که اگر نبودند تا حالا کار دست خودم داده بودم و نمی دانستم با نازنین فاطمه و کلی کارهای خانه و خرده فرمایش های علیرضا باید چیکار کنم خیلی بی حوصله و بهانه گیر شدم و زود از کوره در می روم حتی حوصله سر زدن به اینجا و نظر گذاشتن و یا فیلم دیدن و کتاب را هم زیاد نداشتم.

نمی دانم چرا از شرایطم سوء استفاده می کنم و با علیرضا بعضی موقع ها طوری رفتار می کنم که لجش در بیاد و اون هم همشون را قورت میده ((-:

هنوز نتوانستیم باهم سر یک اسم برای آبجی نازنین به توافق برسیم و هردومان راضی باشیم من می گم نازآفرین و علیرضا میگه نازنین نرگس و مادر شوهرم نظرشون روی نازنین زهرا و مادرم هم میگه نازمهر بزاریم خلاصه این وسط حسابی گیر کردیم ولی به شوهرم گفتم دوست دارم این دفعه اسم را من انتخاب کنم ! بالاخره من هم حق دارم و اصل زحمت را من کشیدم و سختی های این نه ماه را من تحمل کردم نه شوهر جان ... نوبتی هم باشه نوبت منه (((-:

جفت مامانام بخاطر اخبار بد جنگ اخیر حماس و صهیونیست ها و شهادت کودکان بی گناه فلسطینی نمی گذارند سمت اخبار و تلویزیون بروم و میگن دیدن این صحنه های دلخراش تاثیر بد تو روحیه ات می گذارد. امیدوارم هرچه زودتر این جنایات و کشت و کشتار بچه ها و آدم های بی گناه زودتر تمام بشه و خدا خودش به بچه های معصوم و مردم رحم کند و اوضاع از اینی که هست بدتر نشود.

خیلی هوس مسافرت کردم چون مسافرت تو پاییز که جاده ها حسابی رنگی رنگی میشن را بی نهایت دوست دارم ولی کلا باید قیدش را بزنم .

وقتی سر کار نمی ری و تو خانه ای کلی تصمیمات جور واجور برای هفته ها و ماه های آینده ات می گیری ، کلی برنامه شخصی ولی فکر می کنم با دوتا بچه شیرخوار و کوچک بیشترشان عملی نباشند.

چندتا کتاب هستش که تمامشان کردم و دوست دارم در موردشون بنویسم با اینکه می ترسم گرد فراموشی بگیرن ولی فعلا باید باشه بعدا ببینم چی میشه ...

دیگه اینکه بقیه اش هم باشه بعد از زایمانم و امیدوارم برای من و دخترم دعاهای خوب خوب و خیر کنید ... ان شا الله ... و آخر اینکه به تقلید از صالحه جان  خدای مهربونم ، ازت ممنونم ... ممنونم برای همه چیز و همه نعمت هایت .

 

پ.ن

راستی یادم رفت این را هم بگم که ۲۷ شهریور نازنینم پایان یک سالگیش را تو جمع کوچیک خانوادگیمون در کنار من و پدرش و مادر و پدربزرگ هاش و چند تا از دوستامون جشن گرفت و رفتش که دو سالگی را شروع کنه «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» .

مرسی خدای مهربونم

۰۲/۰۸/۰۱
سارا سماواتی منفرد

دل نوشت

روزمرگی های من

نظرات  (۶)

با سلام و عرض احترام

یعنی یکی از دلایلی که شما رو خیلی وقت ها به عنوان الگوی خوب عروس بودن در نظر میگیرم این نوع نگاه و رفتار عالیتون در همراهی با مادر شوهرتونه, واقعا بی نظیر و استثناییه در حالی که باید عمومی و عادی باشه

واقعا لحن کلام و نوع تعاملاتتون آموزنده است, امید که باقی عروس ها هم به این درک و شعور برسن



جسارتا یه پیشنهاد در رابطه با اسم دارم و اون اینکه به این فکر کنین که اون بچه تو مدرسه و دانشگاه و بین دوستاش چطور قراره صدا بشه, این یه مساله رو هم مدنظر قرار بدین.

به نظر خوب بودن شما تو همسرتون هم اثر داشته و ایشون هم خیلی بهتر شدن که مایه خوشحالی و دلگرمی

آروزی سعادت و سلامت و عافیت دارم برای همگیتون
پاسخ:
سلام خدمت شما
شما لطف دارید و ممنونم.
بله درست می فرمایید و این را هم حتما بهش توجه می کنم.
دوستم دخترش یکماه پیش به دنیا آمد فامیل شوهرش سلطانی هست اسمش را گذاشتند الماس من اول کلی خندیدم و گفتم این چه اسمیه بعد بهم گفت که می خواستن با فامیلش ترکیب خوبی ایجاد کند ... الماس سلطانی !  (((-:
علیرضا واقعا از لحاظ اخلاقی خیلی تحملش بالاتر رفته حالا نمی دانم بخاطر اینه که مادر شوهرم خیلی هوامو داره یا بخاطر بارداری ام هست و سر به سرم نمی گذارد.
امیدوارم که همه آدما حالشون خوب باشه و اوضاع بهتر و بهتر بشه ((-:

۰۲ آبان ۰۲ ، ۱۸:۴۳ سارا سماواتی منفرد
در مورد اسم نظرم بیشتر روی نازنین زهراست که همانطور که گفتم مادر شوهرم نظرشون اینه و چون خیلی بهشون تو این مدت زحمت دادم فکر می کنم باید به نظرشون اهمیت بدهم و با نازنین فاطمه هم واقعا هماهنگ است و دخترها در این صورت اسمهاشون فاطمه و زهرا میشه و اینجوری تو خانه می توانیم صداشون کنیم.
رتبه بعدی با نازآفرین که خودم دوستش دارم و در این صورت باید نازنین و نازآفرین صداشون کنیم
حالا تا ببینیم جی میشه ...
۰۴ آبان ۰۲ ، ۱۹:۵۵ مهدیار (مترسک)
من اگه یه روزی بابا بشم میگم فامیلیش از منه، اسمش از خانمم باشه؛ فکر کنم منصفانه باشه :)
ایشالا پاقدمش مبارک‌تر از تصورتون باشه و مسافرتای پاییزیِ چهار نفرۀ قشنگ برید عشق کنید ❤
پاسخ:
سلام آقا مهدیار
بخشید جواب کامنتت دیر شد چون نمی توانستم وارد پنل کاربری ام بشم.
راستی دختر فینگیلیمون هم الان ۶ روزه که به دنیا آمده و الحمدالله صد هزار مرنبه شکر سالم و همه چیزش نرماله
خوب ... آقامون هم دیگه مثل شما فکر میکرد و اسمش را نازآفرین گذاشت ((-:
ممنون از آرزوهای خوبتون و ان شا الله بهترین تو زندگی برای شما
۰۵ آبان ۰۲ ، ۲۱:۵۰ یاس ارغوانی🌱
سلام. آخرین باری که فعالیت داشتم وبلاگ یادمه که خبر بارداری فرزند اولتون رو دادین و خیلی خوشحال شدیم :*)
الان که اومدم وبلاگتون فرزند دومتونو باردارین. به سلامتی باشه انشاءالله که عاقبت بخیر بشند. من رو نرگس تنها اتفاق نظر دارم. مدیونید فکر کنید چون خودمم نرگسم اینو میگم!😅
پاسخ:
سلام عزیزم
خیلی خیلی ازت ممنونم ((-:
ببخشید جواب کامنتت دیر شد چون نمی توانستم وارد پنل کاربری ام بشم.
ممنون از آرزوهای خوب و قشنگت و همچنین آرزوی موفقیت برات در همه مراحل زندگیت و از همه مهمتر همون عاقبت بخیری.
راستی دختر فینگیلیمون هم الان ۶ روزه که به دنیا آمده و الحمدالله صد هزار مرنبه شکر سالم و همه چیزش نرماله
اسمش هم قسمت نشد نرگس بشه آقامون نازآفرین گذاشت ...  
((((-:
سلام عزیزم
خیلی برات خوشحالم
گرچه دو بچه‌ی پشت‌سرهم سختی‌های خاص خودش رو داره ولی این دو دختر ان‌شاءالله به لطف خدا یار و حامی همدیگه میشن :))
خدا براتون حفظشون کنه و امیدوارم زایمانتون به آسانی و آرامش سپری بشه و دختر گلی رو سالم و صالح در آغوش بگیرید🌹❤️
پاسخ:
سلام آرامش جان
عزیزم خیلی خیلی ازت ممنونم ((-:
ببخشید جواب کامنتت دیر شد چون نمی توانستم وارد پنل کاربری ام بشم
واقعا امیدوارم همینطوزر باشه و در کنار هم با عشق و محبت بزرگ بشن
همینطور ان شا الله برای شما فرزندان صالح و سالم در آینده همراه با آرزوی موفقیت
راستی دختر فینگیلیمون هم الان ۶ روزه که به دنیا آمده و الحمدالله صد هزار مرنبه شکر سالم و همه چیزش نرماله
اسمش هم آقامون نازآفرین گذاشت ...
۰۱ آذر ۰۲ ، ۰۶:۵۷ مهدیار (مترسک)
سلام و عرض ادب
ای جانم ای جانم ای جانم 😍
قدمش مبارک باشه و همیشه کنار هم شاد و سرزنده و پیروز باشید 😇
نام‌دار باشه ایشالا ❤️

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">