هیس !! ما مقصریم !!
" به بهانه داغ شدن موضوع تجاوز در شبکه های اجنماعی "
در مورد این حرکت که تو شبکه های اجتماعی به راه افتاد و به قول ظریفی باعث شد تا بخشی از چرک تلنبار شده و ورم کرده در زیر پوست جامعه بیرون بریزد نقد هایی می شود مطرح کرد.
حالا اگه در این میانِ ادعاهای دروغین مطرح شود و آبروی فردی ریخته شود چی می شود ؟! اینجور افشاگری ها هم می تواند کارکرد مثبت داشته باشد و هم کارکرد منفی !
این مساله بیش از حد در دنیای هنرمندان بزرگنمایی شده در حالیکه خشونت و آزار در تمام محیط های اجتماعی و کاری دیگر هم وجود دارد که مورد غفلت قرار گرفته است !
بی شک همانطور که زندگی همه جا جریان دارد ، انواع انسان و روابط انسانی هم همه جا وجود دارد.
دیگر اینکه دامنه موضوع آزار و تجاوز به حقوق را نباید فقط به موضوعات مثبت 18 تقلیل داد مسائلی مثل تیکه انداختن ، نگاه های بد و فحش های رکیک و انواع مزاحمت ها و لمس کردن هم در همان چارچوب قرار می گیرد .
آگاهی و روشنگری جامعه و بالا رفتن عزت نفس ما زنان و اینکه خودمان را به چشم یک قربانی و مقصر همیشگی و قطعی نبینیم و رسوا کردن افراد خاطی خیلی می تواند در جلوگیری از این آسیب های پنهان کمک کند.
تو جامعه ما همیشه ما مقصریم! این تابویی که بخاطر احساس گناه و نگرش غلط بوجود آمده و باید شکسته شود.
این سال ها خیلی آدم های اطراف را دیده ام که با زبان و کلامشان همش در حال انتقال این حس هستند که تو مقصری !!
روسری رنگی چرا سر کردی ؟!! باعث جلب توجه میشه !
چادرت چرا این مدلیه ؟؟ اینکه حجاب نیست باعث جلب توجه میشه !
داری می خندی ؟؟ هیس !! جلب توجه می کنی !!
لحن حرف زدنت را عوض کن ! خیلی باعثه جلب توجُهِ هااا !
شلوار جذب پوشیدی ، زود باش عوضش کن باعث جلب توجه می شی !
عینک دودی چرا زدی آخه مگه نمیدونی جلب توجه میکنه !
همه اینها یک حس مُقصر بودن را به مرور زمان تو آدم ته نشین میکنند بعدها جرات نمی کردم بگویم فلان روز فلان جا فلان آقا بهم تیکه انداخنه می دانستم که از دید شنونده حتما محکومم به اینکه حتما کاری کردم یا رفتاری داشتم که اون بهم تیکه انداخته !!
همینطور که جلوتر رفتم این دیگه عادی شده بود حالا وقتی تو مترو دیر رسیدم به ایستگاه و عجله داشتم وقتی نتوانستم بروم واگن های جلویی و رفتم تو واگنی که درش داشت بسته میشد نفر پشت سری بواسطه شلوغی واگن فلان کار را انجام داد سکوت کردم چون من زن بودم و اون مَرد بود و از همه مهمتر چون ممکن بود واکنشم باعث آبروریزی بشه و مردم طور دیگری نگاهم کنند.
این ها همه و همه تلخ و زننده هست و بعضی ها می گویند نباید در موردش حرف زد و مساله را باز کرد اما من فکر می کنم گفتن بهتر از نگفتن هست چراکه یکبار گفته می شود و دیگر سایه اش تو زندگی همیشه به دنبالت نیست.
گفتن بهتر از نگفتن است چراکه آنهایی که خودشان را به خواب زده اند شاید از خواب بیدار بشوند!
و از همه مهمتر آن دسته خطاکار هم می فهمند که ممکن است روزی آفتاب حقیقت اعمالشان را آشکار کند !