مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

آدمی به کلمه زنده است ...
مــخــــروطـ نـاقـص مشــــکـی مــن

اینجا برای من

همچون فانوس کوچک نقره ای

خانه مادربزرگ است !

فانوسی که شاید کم نور باشد !

اما روشن می کند !

تا شاید که بتوانم پیش پایم را ببینم ...

-----------------------------------

استفاده از مطالب این وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است.

اگر مطلبی را دوست داشتید حتما نظر بدهید.

ممنون می شوم که وقت می گذارید.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

یک پرونده کهنه

جمعه, ۱۰ دی ۱۴۰۰، ۰۱:۳۳ ب.ظ

 

 ... پیشنهاد یک کتاب خوب ...

 

فکر کنم بهتر است همین اول خودم را لو بدهم و بگویم که رمان « یک پرونده کهنه » (۱) نوشته آقای رضا جولایی(۲) نویسنده خوب و صاحب سبک معاصر را دوست داشتم و از خواندنش هم خیلی لذّت بردم و هم به اطلاعات تاریخی و هم آگاهی های خودم اضافه شد.

داستان وقایع این کتاب در تهران سال ۱۳۲۶ می گذرد ، همان سالی که محمد مسعود(۳) ترور شد که مصادف با اوج فعالیت ها و و برو بیای حزب توده بوده است و از زبان سوم شخص محدود به ذهن کاراکترهای داستان روایت می شود. نویسنده تمام تلاشش را جهت کاویدن ذهنیت ها و دلمشغولی های آدم های داستانش می کند و اینکه آیا آنها واقعا نیتی آرمان خواهانه دارند ؟؟؟

جولایی علاقه خاصی در کنکاش در تاریخ و آمیختن شخصیت های واقعی تاریخی معاصر و گاهاً افراد خیالی با هم برای روایت تاریخ و وقایع آن دارد.

رضا جولایی همیشه هم مخاطب خاص و هم مخاطب عام رُمان هایش را راضی می کند.

او در جایی در پاسخ به این علاقه می گوید :

 

ما همچنان در همان دوران تاریخی داریم درجا می زنیم ، آن دوره منفک از روزگار ما نیست و نگرش ما به جهان هنوز شبیه آن دوران است .

 

نمی خواهم مطلب را بیشتر از این طولانی کنم اما خواندن این کتاب را اگر به کتاب های تاریخی و تاریخ معاصر علاقه مند هستید و هم داستان خوب و خوش روایت و تامل برانگیز دوست دارید و هم داستانی که شاید کمتر در موردش شنیده باشید و براتون تازگی داشته باشد حتما خواندن این کتاب را توصیه می کنم.

 

لذت متن :

 

می گویند کسانی که می خواهند با شتاب بشر را نجات دهند دشمن بشریت خواهند شد.

می گویند تعصب عقیدتی اسارت می آورد و می گویند وقتی اندیشه انسان منزوی شد انسان با خودش هم بیگانه می شود.

 

 

ملت خواب است و دوست دارد خواب باشد و خواب ببیند ، دوست ندارد کسی خوابش را بهم بزند. تازه وقتی بیدار می شود هم هنوز خمار است و درست و حسابی درست و غلط را نمی بیند !

و تازه درست و غلط چیست ؟؟!

 

 

ما زن ها شاید تا به حال درک کمتری از زمانه و جهان خود داشته ایم ، شاید به دلیل آنکه شما مردها می خواهید یک تنه جهان را بچرخانید و شاید به این دلیل که از ازل مادر خلق شده ایم ، و شاید هم شما فرصت دانستن را از ما گرفته اید اما ما حسابگرانه تر از شما به زندگی نگاه می کنیم و این عمق و حسابگری را از آن مادربزرگ هایی که قرن هاست رنج بیشتری از زندگی بر دوش آنها بوده است به ارث برده باشیم.

 

                                                   

 

(۱) رمانی تاریخی - اجتماعی پیرامون ترور محمد مسعود و وقایع منجر به آن و نقش حزب توده و برنده اولین دوره جایزه ادبی احمد محمود.

(۲) آقای رضا جولایی نویسنده صاحب سبک کشورمان و متولد ۱۳۲۹ که آثار چاپ شده اش  به غیر از کتاب یک پرونده کهنه عبارتند از « حکایت سلسله پشت کمانان »، « جامه به خوناب »، « شب ظلمانی یلدا »، « حدیث دردکشان »، « تالار طرب‌خانه »، « جاودانگان »، « نسترن‌های صورتی »، « باران‌های سبز » و « سیماب و کیمیای جان » ، « پاییز ۳۲ » .

(۳) محمد مسعود روزنامه نگار ایرانی متولد ۱۲۸۰ ه.ش در شهر قم و مدیر روزنامه  مرد امروز   که بیان صریحی داشت و مقالات انتقادی و افشاگرانه تند و تیزی در روزنامه اش منتشر می کرد.

 

پ.ن

 

 

بعد از مدت ها ســـــلــام smiley

ببخشید که مدتی نبودم این روزهای کوتاه و سرد پاییزی و زمستانی بیشتر سعی می کنم که کمتر حرف بزنم و بنویسم و بیشتر بخوانم به کارهای شخص و منزل برسم و پیاده روی روزانه را حتما داشته باشم و اگه شد و هوا اجازه داد کوه هم بروم و دیگه اینکه بیشتر از قبل بخوابم و مهمتر اینکه همسر مورد علاقه و دلخواه علی آقا در همه زمینه ها باشم و کمتر سوال کنم !

شاید در مورد تغییر اسم وبلاگ براتون سوال پیش آمده باشد؟

فعلا چند روزی است که این تصمیم را گرفتم و فعلا آزمایشی و قطعی نیست cool

شاید نتوانم از اسم قبلی دل بکنم چون اصلا برام دل کندنی نیست !

خودم هم نمی دانم چرا یک دفعه ای یک شب سرد پاییزی زد به سرم و به فکر تغییر اسم وبلاگ افتادم ...  devil

 

enlightened  منتظر نظراتتون هستم ؟؟؟  angelmailyesno

 

 

 


 

چند روز بعد نوشت :



اگر خُرده نگیرید نتوانستم با خودم جهت تغییر اسم کنار بیایم و تصمیمی فکر نشده و زودگذر بود !

 

اصلا نمی دانم این فکر یک دفعه از کجا آمدش ؟

اصلا چرا چیزی که دوست دارم را باید تغییر دهم ؟
وقتی هر روز سایه اش روی سرم است و همراه همیشگی ام است و هر روز حضورش را با همه وجود لمس می کنم .

تازه یک چیز دیگه هم همان احساس دین و تعلق خاطر به آن هدف های اولیه ام در بلاگ نویسی نیز وجود دارد.


بنابراین اینجا همان  مخــروط نـاقـص مشــکـی مـن  با همه کاستی ها و نواقصش خواهد ماند .

 

 

مَنْ تَفَکرَ فِی آلاءِاللَّهِ وُفِّقَ   { هرکس در نعمت های پروردگار بیاندیشد ، موفق می شود }

 

 

نظرات  (۷)

سلام
همه چیز قابل تغییره، چون جهان در حال تغییر است.
اگر رو به بالا باشد، چه بهتر...
فقط خود تغییر، تغییر نمیکند.
البته به قول حکیم نظامی تغییر ناپذیر اصلی خداست: آنچه تغیّر نپذیرد توئی

همین تغییر باعث شد که « در بارۀ سارا» را دوباره بخونم و...

در بارۀ نام وبلاگ:
ما درون را بنگریم و حال را....
پاسخ:
سلام
ممنون از شما

خدا را شکر برون من همانی که بود هست و خواهد بود و عاشق و معشوق را جدایی نیست   (((-:

۱۰ دی ۰۰ ، ۲۱:۳۹ کتابخوار مجرد
من این کتاب را خواندم و بعد از آن دیگر کتاب های جناب جولایی را نیز تهیه کردم و این کتاب به چاپ هشتم هم رسیده و کتابی خواندنی است.
پاسخ:
سلام

ممنون از اینک خواندید و با کامنتتون دلگرمی دادید.
۱۰ دی ۰۰ ، ۲۲:۰۳ این جانب
سلام
نمیدونم این سوال فضولیه یا نه ولی میپرسم، حمل بر گستاخی نذارید لطفا
همسر مورد علاقه علی آقا چه مختصات و خصوصیاتی داره؟
پاسخ:

علیک سلام

والا چی بگم آقایون دوست دارند که همسرشون کپی مادرشون باشه و لوس بازی دربیارند (((-:


۱۱ دی ۰۰ ، ۲۰:۳۵ علیرضا ع
حتما اگر علاقه مند به تاریخ معاصر هستید این کتاب خوب را از دست ندهید چراکه مچ دست ام المصائب تاریخ معاصر یعنی حزب توده را برای خواننده به خوبی باز می کند و با نگاهی موشکافانه در غالب یک داستان به نیت های پشت پرده تمام آرمانخواهان که دم از نجات نوع بشر می زنند می اندازد.
پاسخ:
سلام

ممنون از نظر خوبتان

کاش همه خواننده ها و بازدید کننده های دیگه مطلب هم اظهارنظر می کردند و اینقدر بی تفاوت و ساده و خشک و خالی از کنار مطالب نمی گذشتند .
۱۲ دی ۰۰ ، ۱۲:۵۲ مسعود علیان
سلام خانم سماواتی وقت شما بخیر
وقتی تغییر پیش میاد کلا خود ما و دور ارطراف به این تغییر واکنش نشون میدیم حال که این تغییر از جانب خودمون باشه یا پیشنهاد دیگران . به هر حال تغییر خوبه و برای تنوع هم شده مدتی با این اسم فانوس نقره ای کنار بیاد . انشاا... که خیر است . من وبلاگتون رو دنبال می کنم با توجه به اینکه وبلاگ بنده غیر فعال است . ولی مطالب وبلاگ دوستان رو رصد و پیگیری می کنم . بیشترین تمرکز بنده در سایته .

http://coffenews.ir

سایت کافه نیوز خوشحال میشم که به سایتم سربزنید . پیشنهادات و نظراتتون رو بگید .
با تشکر
پاسخ:
سلام جناب علیان

البته هنوز تصمیم به تغییر اسم نگرفتم و یک جورایی احساس می کنم بخاطر ادای دین به شروع وبلاگ نویسی ام همان اسم اول را باید حفظ کنم.
ممنون که می خوانید و حمایت می کنید.
۱۲ دی ۰۰ ، ۱۵:۱۴ سید مقدام حیدری
سلام فعلا کتاب تنهایی گریه کن تو نوبته :)
پاسخ:
سلام علیکم

چه خوب خاطرات مادر شهید محمد معماریان از شهدای دفاع مقدس هستش این کتاب

ان شا الله حاج آقا فرصت مطالعه این کتاب هم پیش بیاید.
۱۲ دی ۰۰ ، ۲۳:۱۴ سارا سماواتی منفرد
سلام

اگر خورده نگیرید نتوانستم با خودم جهت تغییر اسم کنار بیایم و فکری کارنشده و زودگذر بود !

احساس دین و تعلق به آن هدف های اولیه ام در بلاگ نویسی رهایم نکردند.

اینجا همان مخروط ناقص مشکی من با همه کاستی ها و نواقصش خواهد ماند .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">