اول از همه بابت غیبتم از پست قبلی تا الان و همچنین تاخیر در تبریک نوروز عذرخواهی می کنم.
پس نوروزتان پیروز و طاعاتتان مقبول درگاه الهی ، ان شا الله هرچی از خدا می خواهید در این شب های عزیز قدر برایتان مقدر و تعیین باشه. ( التماس دعا )
قرارم با خودم این بود که بیشتر برای معرفی کتاب اینجا بیایم و هنوزم هم بر همان قرار هستم .
مامان دو تا دختر کوچک و خیلی شیطون بودن که هنوز شیرخوار هستند و همچنین وظایف همسر شوهری رنگارنگ بودن به اضافه تمایل سماجت وار خودم به شاغل بودن علی رغم میل همسرجان که به چالش و اصطکاک میان ما هر از چندگاهی تبدیل میشه دیگه فرصت چندانی برای علایق شخصی ام باقی نمی گذارند.
از ۲۴ اسفند مامان هام هر دو دیگه بطور کامل رفتند سر خانه و زندگی خودشان و من و بچه ها دیگه همه اش با هم بودیم و از ۲۸ ام هم علیرضا خدا را شکر بصورت تمام وقت بهمان ملحق شد.
دوم فروردین دو تا دخترها را برای ۲۴ ساعتی گذاشتیم پیش مادر شوهرم و من و علیرضا با هواپیما رفتیم مشهد زیارت امام رئوفم که خیلی بهش احتیاج داشتم و با اینکه این سفر دونفره یهویی و خیلی کوتاه بود ولی خیلی بهم حال داد و چسبید و سبکم کرد با اینکه مسافرت با بچه ها در سنین پایین حتما سخته ولی به علیرضا گفتم بیا خودمان را محدود نکنیم و هر از چندگاهی از این مسافرت های کوتاه ولی حال خوب کن بریم.
این سفر عیدی سوپرایزانه علیرضا بودش چون بهم در موردش تا قبل سال تحویل چیزی نگفته بود و یک دفعه سر سال تحویل بعد از اینکه دعای تحویل سال را با هم خواندیم و داشتیم دعا می کردیم علیرضا گفت سارا یک عیدی حول حالنا برات دارم و سوپرایزم کرد.
برای من که تا اینجا امسال جزو بهترین تعطیلات عیدم بوده و این بیشتر به خاطر این بود که جمع چهار نفریمان از صبح تا شب باهم وقت گذراندیم و کلی عید دیدنی و افطاری همراه بچه ها این ور و آن ور رفتیم و واقعا حس و حال عجیبی این باهم بودن برای من داشت.
چندتا کتاب هست که ۱۴۰۲ خواندمشان اما بخاطر کمبود وقت موفق نشدم در اینجا در موردشان بنویسم که بعنوان بدهی ام به اینجا خواهند ماند.
- سبکی تحمل ناپذیر هستی اثر خواندنی میلان کوندرا
- تخم مرغ های شوم از میخائیل بولگانف
- عزازیل از بوریس آکونین
- چه کسی پالومینو مولرو را کشت از ماریو بارگاس یوسا
- بی بی پیک از لودمیلا اولیتسکایا
درسته که ممکنه اینجا دیر به دیر بیام ولی حتما خواهم آمد.👋