پنج شنبه ها معمولا برنامه خرید داریم و کل خریدهای یک هفته آینده خانه را انجام می دهیم دیروز که زدیم بیرون علی گفت بیا قبل خرید برویم سر راه معاینه فنی ماشین را هم بگیریم من هم که دیدم چاره ای نیست گفتم باشد.
پس از کلی صف وایستادن و معطلی و حرص خوردن که بخاطر ازدحام آخر هفته مراکز معاینه فنی بود ( این نکته را بعدا فهمیدیم که روزهای عادی این مراکز خلوت تر هستند ) رسیدیم به سالن تست خودروها .
ماشین را جلوی اولین تست که مربوط به آلایندگی خودرو بود تحویل متصدی دادیم و پیاده شدیم. وای که سالن چقدر آلوده بود و از حجم آلودگی انباشته شده در آن سالن سربسته قلبم داشت از جا در می آمد.
دستم را جلوی بینی ام گرفتم و با سرعت خودم را به خارج از سالن رساندم که البته اونجا هم شرایط خوبی نداشت.
بعدا که کمی فکر کردم دیدم کارگران شاغل در این مراکز چه از خودگذشتگی نشان می دهند و در چه محیط آلوده و سمی و خطرناکی مشغول به کار هستند .
متاسفانه متولی این مراکز یعنی شهرداری محترم که صدای ادعای مبارزه با آلودگی هوای آن تا هفت آسمان بلند است هم اصلا به فکر بهتر کردن محیط کار این بنده های خدا نیست چون نه هواکشی آنجا وجود داشت و نه وسیله دیگری برای تهویه هوا در نظر گرفته بودند.
لباس کارهای چرک و سیاه و صورت های خسته و پوست تیره خود گواه حال آدم هایی بود که آنجا مشغول کار بودند.
شهرداری نتوانسته آلودگی شدید سالن های معاینه فنی خودش را با وجود گذشت دو دهه از ایجاد مراکز مکانیزه بقول خودشان کاهش بدهد و در حد استاندارد و سالم برساند !! حالا با ادعاهای گزاف مدعی تلاش در جهت رفع مشکل آلودگی هوا است .
گو اینکه اگر ادعای این دوستان درست بود حداقل باید سال به سال از آلودگی هوا کم میشد نه اینکه سال به سال بدتر بشود !
کل اگر طبیب بودی سر خود دوا می نمودی ...